اگر مربی فوتسال بوده و به دنبال تحقق آرزوهایتان هستید؛ کافی است تنها فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال ۲۰۲۲ بین بارسلونا و اسپورتینگ لیسبون را مشاهده کنید. تماشای این بازی درست مانند تماشای آبنمای تروا در قلب ایتالیا لذت بخش و دیدنی است.
افسانههایی وجود دارد که نقل میکنند در دل سنگهای این آبنما، فرشتههای سنگی، آرزوی شما را برآورده میکنند. باور نمیکنید؟ تنها کافی است در حالی که پشت به فواره آن ایستادهاید؛ سکه ای را از بالای شانه سمت چپتان پرتاب کرده و در انتظار تحقق آرزویتان باشید. به همین راحتی!
این مسابقه علاوه از جنبه بصری، از نگاه فنی نیز بسیار هیجان انگیز و فوقالعاده بود. تحلیل حال حاضر را به دو بخش تقسیم میکنیم تحلیل تاکتیکی و تحلیل آماری بازی:
آنالیز تاکتیکی
از آنجا که ترکیبهای فوتسال به علت جابجای و نامحدود بودن تعویضها متغییر است در مورد حضور و ترکیب بازیکنان در بخش آماری مفصل توضیح خواهیم داد. هر دو تیم حاضر در این رقابت، تقریبا بهترین بازیکنان جهان را در ترکیب خود داشتند که این موضوع بیانگر بهترین بودن دو تیم در این رقابتها است.
سیستم پایه هر دو تیم در این مسابقه ۳-۱ یود که با استفاده از راسهای بسیار تنومند و فوقالعاده متبحر خود، برنامههای تاکتیکی تیمهایشان را اجرا میکردند.
در تیم اسپورتینگ، زیکیته استعداد ۲۰ ساله پرتغالی با سابقه قهرمانی در جام ملتهای اروپا و جام جهانی و نیز کاردینال، راس باسابقه و کهنهکار تیم ملی پرتغال حضور داشتند. در سمت مقابل در بارسلونا بهترین راس فوتسال دنیا، فرائو برزیلی که در دریافت، چرخش و شوت به چارچوب بی نظیر است و جایگزین او یعنی یک برزیلی تکنیکی دیگر بنام پیتو حضور داشت.
نکته جالب در مورد نحوه به کار بردن بازیکن راس در دو تیم است که تفاوتهای این بازی را رقم زد. بر اساس محل استقرار بازیکن راس، هر دو تیم از حضور راس در مرکز زمین و حضور راس در کنارهها استفاده میکردند.
نبوغ خسوس ولاسکو سرمربی بارسلونا را در دو تصویر روبرو میتوانید مشاهده کنید تا متوجه شوید موقعیتهای خلق شده بر روی دروازه اسپورتینگ اتفاقی نبوده است.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که با توجه به نقش، راس کاذب بودن پیتو و مارک شدن او توسط عقبگیر اسپورتینگ فضای زیادی در پشت سر او به وجود آمده است. تیم بارسلونا به محض رساندن توپ به پیتو از او در همان سمت حمایت میکند. در فوتبال به چنین تاکتیکی overlap میگویند اما در فوتسال آن را با مفهوم fold میشناسیم.
در بخش بعد ۳ تصویر را مشاهده میکنید که نمونهای از فرار از پرس تیم بارسلونا را که با استفاده از راس کاذب (اینبار توسط فرائو) اجرا شده است. مجددا به نوع حمایت fold از او دقت کنید.
نکته زیبای این کار هجومی نبوغ فرائو بهترین راس دنیا است. در آموزههای فوتبال و فوتسال مدرن آگاهی محیطی یا به اصطلاح pripheral vison یک امر حیاتی است. دقت کنید که فرائو پس از دریافت توپ تحت فشار در فضای کوچک چطور با یک نگاه ساده رو به بالا اقدام به ارسال پاس با پشت پای خود میکند.



نکته جالب، شباهت رویکرد اسپورتینگ با بارسلونا در انتقال توپ به راس بوده اما اصول بازی آنها کاملا متفاوت از یکدیگر است و جزئیات بسیاری در آنها نهفته است. شاید اگر عملکرد زیکیته و کاردینال در حفظ توپ فردی به عنوان راس بهتر بود؛ نتیجه این مسابقه به این شکل نمیشد.
از آنجایی که بسیاری از مخاطبان مطلع هستند؛ تئوری برخی از مربیان فوتسال دنیا استفاده از دروازبان در جریان بازی و به دنبال آن ایجاد برتری عددی در حمله است و مقالات معتبر بسیاری در لیگ اسپانیا موفقتر بودن این تیمها را از لحاظ هجومی اثبات کرده است.
به این دلیل که هر دو تیم پرسینگ را در ۳۰ متر نهایی زمین اعمال میکردند؛ یکی از راههای فرار از پرس استفاده از دروازبان بود و اسپورتینگ از این امر بسیار بهره برداری کرد (در بخش توزیع پاس بیشتر تشریح میشود).
یکی از شاهکارهای تیم بارسلونا در زمان گل اول این تیم بود؛ زمانی که دقیقا آنها بر روی گیتا، دروازبان اسپورتینگ پس از صاحب توپ شدنش پرس کاذب اعمال میکردند تا او اقدام به ارسال پاس کند و یا با پاس عرضی او از جریان بازی خارج و نیز اگر سعی در ارسال پاس رو به جلو داشت؛ هرگاه اقدام به ارسال پاس رو به جلو میکرد بارسا اقدام به بازی خوانی و قطع توپ را در دستور کار خود قرار میداد.
در تصویر پیش رو مشاهده میکنید که با پرس کاذب لوزانو، گیتا اقدام به ارسال پاس diagonal میکند که با بازی خوانی فوق العاده دیداک پلانا، همان توپ به ضدحمله و برتری عددی ۲ درمقابل ۱ تبدیل میشود.
باز میگردیم به ابتدای مقاله که بیان کردیم زیکیته، راس تیم اسپورتینگ عملکرد ضعیفی از خود نشان داد. در تصاویر زیر، نحوه از دست دادن توپ توسط زیکی و دریافت گل سوم را مشاهده میکنید. (نکته فنی این است که در شروع مجدد از خارج زمین نزدیک به دروازه خودی، اسپورتینگ اقدام به بازی راس کاذب میکند اما نوع حمایت از او فضای مرکزی است که راس پاس بسیار ضعیف و با دقت کم، شدت نامناسب و زمانبندی نامناسب ارسال میکند و مجددا تبدیل به ضد حمله برای بارسا میشود و باید گفت یکی از دلایل جذابیت فوتسال مدرن، انتقالی بودن آن است.)
برای اینکه متوجه شوید تیم بارسلونا با ذهنیت و آمادگی بهتری پا به میدان نبرد گذاشته شاهکار خسوس ولاسکو را برای شما نمایان میکنیم. تا پایان نیمه اول ۲:۳۰ یاقی مانده است و پیش از ارسال یک کرنر به نفع بارسلونا، مربیشان درخواست time out میکند.
بخشی از صحبتهای خسوس ولاسکو، سرمربی تیم بارسلونا در این time out:
”پیتو و دیگو، درون محوطه بازی بدون توپ رو به بیرون انجام میدید، کارلوس (اورتیز، بهترین پاسور تیم) تو ضربه رو میزنی. آدولفو تو هم باید بازی بدون توپ انجام بدی داخل محوطه.تاکید میکنم آدولفو، با شدت از بین مدافع ۳ و ۴ توپ میگیری”




درست است که این توپ به گل تبدیل نشد اما درک کردیم که برنامه یک مربی برای لحظات بازی میتواند ارزش کار او را مشخص کند.
با این تفاسیر نمیتوان نونو دیاز، سرمربی اسپورتینگ را دست کم گرفت. این اسپورتینگ همان اسپورتینگ سال گذشته است که بازی ۳ بر صفر باخته را با بازگشتی بینظیر به پیروزی تبدیل کرد و قهرمان شد.
برای یک مربی در فوتسال زمان مفهومی است که اگر مغلوب بوده و سپری شود و به انتهای بازی نزدیک شوید؛ حاضر هستید دست به هر کاری زده تا واژه ای کاش بر سر زبانت نباشد. به همین دلیل است که مفهوم power play در انتهای بازی جذاب است زیرا ممکن است ثانیهای زمان کافی باشد تا سرنوشت بازی تغییر کند.
با وجود شکست ۴ بر صفر تیم اسپورتینگ، نونو دیاز از ۷ دقیقه مانده به پایان بازی اقدام به بازی power play کرد. نکته جالب اما رویکرد هر دو سرمربی در این موضوع است. هر دو تیمهای مدافع و حمله کننده متفاوتی را به بازی میفرستادند.
اسپورتینگ در ابتدای کار با توجه به زمان مناسب تاکتیک اول خود را به نمایش گذاشت (استفاده از ساختار خطی اریب یا overload در سمت چپ زمین با جابجایی بازیکن وسط با بازیکن انتهایی) هدف اجرای این تاکتیک استفاده از نقاط کور و بدست آوردن فضا در سمت دیگر است.

پس از گذشت ۳ دقیقه دفاع بینقص بارسلونا، با جابجایی عالی این مرتبه تغییر تاکتیک آقای نونو دیاز به استفاده از بازی بین خطوط دفاع ۴ نفره بارسا منجر شد. اما دفاع عالی بارسلونا امکان ایجاد موقعیت به اسپورتینگ را نمیداد.
حال که دیدگاه ما درباره اتفاقات بازی را مشاهده کردید. به سراغ پارامترهای آماری برویم تا درک کنیم در بازی چه رخ داده است. با توجه به امکانات و زمان کم، ناچار به تحلیل چند پارامتر مهم بازی شدهایم. اهمیت آمارها تفاوت فوتسال کشور ما با توجه برتر بودن در آسیا با سطح اول فوتسال جهان را مشخص میکند.
آنالیز آماری
یکی از مهمترین پارامترهای آماری در فوتسال توزیع پاس است. این پارامتر برای مربیان در اروپا بسیار مهم است و به آنها کمک میکند تا تشخیص دهند کدام ترکیب ۴ نفره بیشترین اثرگذاری را با خواستههای آنان دارد. در بخش اول برای شما تحلیل میکنیم که بیشترین ارتباط دونفره پاس در دو تیم بارسلونا و اسپورتینگ بین کدام بازیکنان بوده است.
از آنجایی که دو تیم از دروازبان برای ایجاد برتری عددی و فرار از پرس استفاده میکردند در توزیع پاس تیم بارسلونا مشاهده میکنید که دیداک بیشترین مقدار پاس را به دیگو ارسال کرده است (۱۱پاس) و مارسینهو (۱۰) پاس و بعد از آن به فرائو و پیتو قرار دارند.
نتیجه بسیار جالب این است که دروازبان بارسلونا با بازیکنانی که دارای قابلیت عبور یک در مقابل یک را دارند و بازیکنانی که راس هستند برای فرار از پرس بیشترین ارسال پاس را داشته است.
حال بیایید دروازبان تیم اسپورتینگ یعنی گیتا را بررسی کنیم؛ در تصویر زیر مشاهده میکنید که گیتا و الکس مرلیم ۹ و ۱۰ پاس بین یکدیگر رد و بدل کردهاند و گیتا به کاویناتو ۷ مرتبه پاس ارسال کرده و او هیچ پاسی به گیتا نداده است. همچنین گیتا ۵ پاس به پائولتا ارسال کرده و مجددا نیز هیچ پاسی از او دریافت نکرده است.
نکته دیگر اینکه گیتا تلاش کرده است برای هر بازیکنی که در دسترس قرار دارد پاس ارسال کند اما جالبترین ارتباط بین گیتا و الکس مرلیم است که این دو برای رهایی از فشار بارسلونا به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند. نکته جالب توجه استراتزی پرس کاذب بر روی گیتا بوده که او را کاملا خنثی کرده است.

شاید کمتر کسی به عملکرد مارسینهو توجه کند اما او ۱۰ مرتبه با فرائو و لوزانو ارتباط برقرار کرده ۶ مرتبه با دیگو ۴ مرتبه با کوئیلیو و۷ مرتبه با پیتو ارتباط برقرار کرده است. این بیانگر اهمیت مارسینهو در زمان مالکیت توپ و خلق موقعیت بارسا است. جدول توزیع پاس بارسلونا یک حقیقت را برای ما آشکار میکند و آن این است که تعادل ارسال پاس بیشتری بین بازیکنان برقرار است. به عبارتی مربی آنها تیم هماهنگتری در ترکیبهای ۴ نفره خود روانه میدان میکرده است.
حال بیایید کلیدی ترین بازیکن اسپورتینگ الکس مرلیم را زیر ذره بین قرار دهیم. او به کاویناتو ۲۹ پاس داده ۲۶ پاس از او دریافت کرده است. مرلیم به کاردینال ۱۹ پاس ارسال کرده و از او ۱۶ پاس دریافت کرده، مرلیم به والتینو ۱۷ پاس ارسال کرده و از او ۱۴ دریافت کرده. عمده دلیلی که مرلیم به این اندازه برای مربی خود یعنی نونو دیاز اهمیت دارد؛ قابلیت عبور دوئلهای ۱ درمقابل ۱ او است.

مشاهده میکنید که اکثر پاسها به او منتهی میشود. حال با توجه به نبود پانی وارلا، تعادل در این تیم وجود نداشت. یک نکته آماری جالب از الکس مرلیم این است که او در تمام طول مدت بازی ۱۴ بار اقدام به دوئل هجومی کرده و ۸ مرتبه این مصاف ۱ در مقابل ۱ را با پیروزی پشت سر گذاشته است ولی هیچ گلی به ثمر نرسیده که بیانگر رعایت پوششهای عالی و عملکرد خوب دروازبان بارسلونا است.
با وجود ارتباط بیشتر بین بازیکنان اسپورتینگ مشاهده میکنید که تنها ارتباط ۴ بازیکن بسیار پر رنگ است (مرلیم، کاردینال، کاویناتو، والتینو) آیا این بدین معنا نیست که بارسلونا راه خنثی کردن مهارتهای فردی اسپورتینگ را تجزیه و تحلیل کرده است؟
مجددا یادآوری میکنیم که جذابیت بازی به انتقالی بودن آن و ضدحملات سریع و رویکردهای دفاعی تیمها در انتقال به دفاع بوده است. در مجموع بازی ۲۷ مرتبه برای بارسلونا تغییر مالکیت توپ اتفاق افتاد که از این موارد ۱۹ مرتبه اقدام به ضدحملات سریع کرده و از آنها ۲ گل بدست آورد و ۸ مرتبه نیز پس از بازیابی توپ اقدام به حفظ توپ کرد.
در طول بازی بارسلونا ۳۱ مرتبه توپ را از دست داد که ۱۶ مرتبه اقدام به پرسینگ پس از از دست دادن توپ کرده و ۱۵ مرتبه اقدام به سازماندهی مجدد پشت توپ انجام داده است و باید اشاره کرد در هیچ کدام از این انتقالها گلی را دریافت نکرده است.
حال بیایید به رویکرد اسپورتینگ در انتقال به حمله و دفاع نگاه کنیم. اسپورتینگ از ۳۱ مرتبه تغییر مالکیت توپ که به نفع آنها انجام شده است؛ ۲۳ ضدحمله ناموفق انجام داده و ۸ مرتبه نیز اقدام به حفظ توپ کرده است. آیا ارتباط معنا داری بین فاز انتقال به دفاع بارسلونا و انتقال به حمله اسپورتینگ مشاهده نمیکنید؟
در بخش انتقال به دفاع از ۲۷ مرتبهای که توپ را از دست دادهاند تنها ۱۱ مرتبه توانستهاند به محض از دست دادن توپ پرسینگ انجام بدهند و ۱۶ مرتبه ناچار به سازماندهی مجدد پشت توپ شدهاند. جالب اینکه ۲ گل از ۴ گل دریافتی را بازیکنان اسپورتینگ به بارسا تقدیم کرده (گل اول گیتا با پاس کم شدت به پائولتا و گل بعد نیز اشتباه فردی زیکیته) که هر دو منجر به لحظه انتقال شده و در انتقال به دفاع ناکام بودهاند.
آمار بعدی ما درباره دوئلهای هجومی دو تیم است. مشاهده میکنید که در دوئلهای هجومی اسپورتینگ ۲۸ به ۲۴ برنده نبردهای هجومی است. حتی اسپورتینگ در این ۲۸ مرتبه، در ۱۵ مورد موفق عمل کرده اما بارسلونا گلی دریافت نکرده است. یک نکته جالب اینکه از ۱۰ دوئل موفق بارسلونا ۱ گل آنها توسط لوزانو با پیروزی در دوئل هجومی در لحظه انتقال به حمله به ثمر رسیده است.
نکته بسیار جالب این است که در دوئلهای دفاع از لحاظ آماری رویکرد بارسلونا دفاعی تر بوده اما در موفقیت پارامترهای دفاعی باز هم اسپورتینگ برتری نامحسوسی داشته است. با توجه به اینکه در دوئلهای دفاعی نیز بارسلونا ضعیفتر بوده؛ آیا نمیتوان نتیجه گرفت که دیداک پلانا با واکنشهای خود کمک شایانی به قهرمانی بارسا کرده است؟
در کل آمار بازی نشان از برتری یک تیم بر تیم دیگر نمیدهد. موضوعی که محسوس است استراتژی، ساختار دفاعی بهتر و آمادگی جسمانی بالاتر موفقیت را برای یک مربی بدست میآورد. حال اگر از بازی فوتسال با دیدگاهی متفاوت لذت میبرید آرزوی شما درست مثل ایستادن روبروی آبنمای تروا برآورده شده است.
آنالیز: محمدهادی تهمتن
کاری از گروه فنی آنالیزتاکتیکی