یکشنبه شب شاهد تقابل چلسی احیا شده تحت هدایت توماس توخل با منچستر یونایتد سولسشیر بودیم.قهرمانان بازی یکشنبه تنها سرمربیان دوتیم بودند.
یک قهرمان میتواند هر شخصی باشد. حتی مردی که کاری بهسادگی و اطمینانبخشی انداختن کت خود روی دوش یک پسربچه انجام میدهد تا به او اثبات کند که دنیا به پایان نرسیده است – فیلم شوالیه تاریکی
در ذهن هواداران فوتبال شاید تساوی ۰-۰ نتیجهای بی روح و کسل کننده باشد اما این بازی تمام فاکتورهای یک بازی جذاب و دیدنی را داشت. بیایید نگاهی به ترکیبهای دو تیم بیاندازیم:
چلسی با آرایش ۳۴۳
۱.ترکیب و آرایش چلسی
یونایتد با آرایش ۴۲۳۱
۲.ترکیب وآرایش منچستر یونایتد
توماس توخل تحت تاثیر مکتب رالف رانکینگ از مربیانی است که جز دسته ایدولوژیستها طبقهبندی میشود. با کمی دقت میتوان اثرات او را در تیم چلسی به وضوح دید. در این بازی چلسی با ۳ مدافع مرکزی پا به میدان گذاشته بود و دو هافبک دفاعی در جلوی آنها قرار گرفته بودند تا از ساختار M یا W بهره ببرد.
۳.ساختار M یا W بیلدآپ چلسی
هدف ایجاد این نوع ساختار در بیلدآپ عقب زمین، به وجود آورد خطوط پاس vertical است. در دو سمت زمین نیز وینگبکهایی هجومی چون آلبرایتون و هادسون اودوی قرار داشتند تا عرض زمین را به دست آورند. نکته در این است که چلسی زمانیکه در فاز حمله قرار دارد میتواند مصاف یک در مقابل یک ایجاد کند یا با شیفت ناگهانی از طریق توپ بلند امکان ارسال سانتر از جناحین را فراهم آورد.
۴.دوئلهای یک درمقابل جهت ارسال از جناحین
نکته دیگر این است که تیم توخل تمام اصول بازی مدرن هجومی را رعایت میکند؛ یعنی ۵ کانال اساسی دو سمت زمین، دو هف اسیپیس و مرکز را پوشش میدهد. به این ترتیب در انتقال به حمله و به هنگام مالکیت به راحتی میتواند با پشت مدافعین و بین خطوط بازی کند.
۵.کانالهای حملهای چلسی
نقش کلیدی میسون مونت، سرعت تصمیمگیری او و آگاهی محیطی خارقالعادهاش از نکات برجسته بازی بود. تصاویر زیر دو نمونه از عملکرد این بازیکن جوان و خوشآتیه را به نمایش میگذارند.
۶-آگاهی محیطی میسون مونت و تعویض جناح بازی در مقابل فشردگی و پرسینگ یونایتد که چلسی را در لحظه انتقال قرار میدهد.
۷.آگاهی از فضای خالی میسون مونت در انتقال به حمله
توماس توخل یا شنونده خوبی است یا بینندهای خوب. او با آگاهی کامل از مدل بازی یونایتد درست مثل لیورپول اقدام به ارسال توپهای بلند از مرکز زمین به کنارهها برای وینگبکها میکرد تا مصاف ۱ در مقابل ۱ ایجاد کند یا سانتر از جناحین را امتحان کند.
۸.استفاده از لانگ بال برای غلبه به فشردگی دفاعی یونایتد
۹.استفاده از لانگ بال
اما لازم به ذکر است که برای واکنشهای دفاعی تحت تاثیر آموزههای رالف رانکینگ از high pressing با بستن خطوط پاس استفاده میکند. با توجه به ۳ دفاعه بودن سیستم او در چلسی در مقابل یونایتد، آنها تا جای ممکن اجازه بازیسازی به یونایتد از عقب زمین را نمیدادند. در چند صحنه فنبیساکا مجبور به دفع توپ بلند شد یا دنیل جمیز توپ را در کنارهها لو داد. (بیشتر تیمها به علت مشکل یونایتد در بیلداپ سمت راست زمین، تله پرسینگ خود را این سمت قرار میدهند.)
اما چیزی که نباید غافل از آن شد مدل دفاعی یونایتد است که هنوز به بلوغ و رشد کامل نرسیده. از طرفی نظر نگارنده این است که ابزار عقب زمین یونایتد متناسب با این نوع پرسینگ نیست. ناگفته نماند که در فوتبال کنونی روز دنیا دفاع در دو حالت صورت میگیرد که یا سازماندهی است (که یونایتد این را در نیمه خودی پس از انتقال به دفاع انجام میدهد و واکنش مدافعان بیشتر استقراری است تا پرسمحور) یا دفاع انتقالی است که به صورت کانتر-پرس و برگشتن پشت توپ و سازماندهی اجرا میشود.
یونایتد در سازماندهی مجدد پیشرفتهای چشمگیری کرده است، اما چیزی که در این بازی بسیار چشمنواز بود پرس ۴۲۳۱ narrow یونایتد بود که بسیار هوشمندانه طراحی شده بود و عملا سیستم هجومی چلسی توخل را از کار انداخته بود.
در وهله اول وینگرها میبایست جمعتر در هفاسپیس استقرار مییافتند و وینگبکهای چلسی را به فولبکهای خود واگذار میکردند. در وهله دوم برونو فرناندز وظیفه استقرار بین دو هافبک دفاعی جلوی خط ۳ نفره دفاعی چلسی را به عهده داشت و در جلوی خود میسون گرینوود جوان و انرژیک و دونده را میدید. با حمایتی که مکتامینای و فرد از این خط با مارک کردن وینگرهای به مرکز آمده چلسی انجام میدادند، عملا مرکز زمین پوشش داده میشد و عمق بسته میماند.
حال چلسی به ناچار یا گزینه پاس رو به عقب دارد یا پاس به کنارهها. در صورتی که پاس رو به عقب ارسال میشد پرسینگ با شدت اجرا میگردید تا توپ به دروازبان برسد. ناگفته نماند که نقش دویدنهای منحی گرینوود و فرناندز بسیار تعیینکننده بود. از طرفی با یکطرفه شدن بیلدآپ چلسی به کنارهها، حال نوبت فولبکها است تا مدافعان کناری صاحب توپ چلسی را پرس کنند.
۱۰.فیلم کوتاه پرسینگ یونایتد
در این دیدار دنیل جیمز بسیار پرشور و حرارت و دونده ظاهر شد. این عنوان مقالهای از نشریه گاردین در تمجید از دنیل جیمز است:
دوندگی جیمز، پلن سولسشیر برای تخریب بازی چلسی
۱۱.پرسینگ و توپگیری دنیل جیمز
مدل بازی یونایتد انتقالی و رو به جلو است و میبینیم که این کار با پرسینگ ترکیب شده است. نمونههایی از حرکات این تیم در بازی رفت با رئال سوسیهداد مشاهده شد.
شاید هرکس به فِرِد نگاه میکرد، پیش خود فکر میکرد بعد از رفتن مورینیو او تبدیل به مهرهای سوخته میشود. اما اکنون او کلیدیترین عنصر یونایتد در پوشش فضاها، پرس توپهای دوم و سوم، توپگیری، دوئلها، درگیریها و در نهایت دوندگی بیامان برای حمایت از بقیه بازیکنان است. باید اذعان کرد او قادر به ارسال پاس کلیدی نیز هست. کافی است فلشبکی بزنیم به بازی رفت رئال سوسیهداد و پاس گل او به رشفورد و بازی یکشنبه و پاس او برای مکتامینای که بیانگر درک بالای او از مدل بازی یونایتد است.
۱۲.ضدحمله لحظات نهایی آخر بازی که توسط فرد پایریزی شد و بیانگر اهمیت و نقش این بازیکن در مدل بازی منچستریونایتد است.
نکته فنی دیگر بازی تعویضهای جالب توماس توخل بود. او ابتدا ژیرو را با پولیشیچ و سپس زیاش را با ورنر تعویض کرد و میسون مونت را پشت این دو نفر به عنوان بازیکن پست ۱۰ قرار داد. این کار بهراحتی راههای نفوذ به دفاع باریک یونایتد را باز کرد و منجر شد که چلسی مالکیت توپ بیشتری در اختیار داشته باشد. اما راه حل دوم که از ابتدای بازی به کار گرفته شد برای استفاده از پاس ورتیکال از کناره به مرکز توسط فولبکها برای مونت یا ژیرو بود. این دو راهکار هوش و نبوغ این مربی آلمانی را نشان میدهد.
آمارهای جالب توجه در بازی، آمار xg و ppda دوتیم بود. یونایتد با ۰.۳۶ xg در بخش حمله عملکرد ضعیفتری نشان داد و چلسی با xg به مراتب بهتر ۱.۱۷ موقعیتهای خطرناکتری خلق کرد. از طرفی مدل دفاعی دو تیم بیانگر نگرش هر دو سرمربی بود. چلسی رویکردی بسیار اگرسیوتر داشت و یونایتد روشی محتاطتر و اقتصادیتر، زیرا ppda چلسی ۸.۳۷ بوده و یونایتد ۱۰.۲۴ که بیانگر واکنش های متفاوت دو تیم در پرسینگ است.
تصویر ۱۳ بیانگر هیتمپ کلی دو تیم است که نشان میدهد گردش توپ و دوندگی تیم چلسی به مراتب بیشتر بوده است. از طرفی تعداد لمس توپهای دو تیم نیز بیانگر این موضوع است که در ادامه تصویر آن قرار داده شده است.
۱۳.هیت مپ دوتیم
نکته بسیار مهم این است که هر دو تیم علاقه بسیاری به شوتزنی از منطقه ۱۴ زمین دارند که تصویر (۱۴) بیانگر اهمیت این منطقه از زمین در بخش حمله و گلزنی است. سهم چلسی ۱۸ شوت و سهم یونایتد ۱۱ شوت به چهارچوب است.
۱۴.نقاط شوتزنی
نگاهی به نقشه پاسهای دو تیم میاندازیم. در تصویر (۱۵) نقاط قرمز رنگ بیانگر مناطق ارسال پاس چلسی است. مشاهده میکنید که برای چلسی در عقب زمین، جایی که ساختار M یا W را مستقر میکند، و در هفاسپیسهای چپ و راست تراکم نقاط قرمز بیشتر است. پس متوجه میشویم که هم تعداد پاسهای آنها بیشتر است و هم مناطق بیلداپ حملهای آنها شناسایی میشود.
اما برای یونایتد (که دارای نقاط آبی کمتری است) مشاهده میکنید که سمت چپ دارای تراکم نقطهای آبی بیشتر است. پس پی میبریم که یونایتد هنوز اتکای بیشتری به سمت چپ خود دارد. تصویر بعدی نشان میدهد که در این بخش کمی پیشرفت داشتهاند. در مورد یونایتد باید گفت آنها به صورت باریک و فشرده دفاع کرده و هنگام مالکیت توپ عریض بازی میکنند که این از خصوصیات بارز مدل بازی انتقالی این تیم است.
۱۵.مناطق ارسال پاس
هر دو تیم ۳۰ تلاش برای بازپسگیری توپ داشتند و سهم چلسی ۱۲ قطع توپ و سهم یونایتد ۶ قطع توپ بود. تصویر (۱۶) مناطق اقدام به بازپسگیری توپ هر دو تیم را نشان میدهد. مشاهده میکنید که نقاط بازپسگیری توپ یونایتد در جلوی زمین خود بیشتر از چلسی است و بالعکس چلسی در زمین خود بیشتر توپگیری کرده است.
۱۶.مناطق اقدام به توپگیری
نگاهی به مناطق قطع توپ دو تیم بیاندازیم. مشاهده میکنید که قطع توپهای چلسی در زمین خود بیشتر بود. نقاط قرمز رنگ بیانگر ۱۲ قطع توپ چلسی است. نکته جالب توجه این است که ۳ عدد از ۶ قطع توپ یونایتد در zone 12 انجام شده و این منطقه حضور رشفورد، فرد و لوک شاو است که ازکلیدیترین عناصر تیم سولسشیر هستند.
۱۷.مناطق قطع توپ
نکته جالب دیگر بازی که تصویر ۱۸ بیان میکند بلاکهای دوتیم است. در مجموع چلسی ۱۸ رفتار هجومی یونایتد را بلاک کرده است که از آنها ۵ شوت در چهارچوب یونایتد را بلاک کردهاند. در باکس چلسی ۷ نقطه قرمز رنگ مشاهده میشود که ۵ شوت آن در باکس و zone 14 از طرف یونایتد ارسال شده که چلسی آنها را بلاک کرده است.
۱۸.بلاکهای کلی دو تیم
تصویر ۱۹ بیانگر تمام تعداد لمس توپهای دو تیم است. سهم چلسی ۸۱۹ و سهم یونایتد ۶۳۶ لمس توپ است.
۱۹.کل لمس توپهای دو تیم
نکته جالبی که ما را واکنشهای دفاعی دوتیم میرساند نقاط از دست دادن مالکیت توپ است. کاملا مشخص است که منچستریونایتد در هف اسپیسها بیشتر توپ را از دست داده و از طرفی نشاندهنده اگرسیو بودن بیشتر چلسی است. از لحاظ آماری ۲۹ مرتبه یونایتد در مناطق مختلف زمین توپ را لو داده است که نشان میدهد به هنگام مالکیت توپ چلسی اگرسیوتر و دوندهتر ظاهر شده است.
۲۰.مناطق از دست دادن مالکیت توپ دو تیم
بازی صفر – صفر شد و برنده نداشت. اما دو قهرمان بزرگ داشت؛ قهرمانهایی که کارهای ساده و پیچیدهای انجام میدهند تا به هواداران اثبات کنند فوتبال هرگز نمیمیرد، تیمهای محبوبتان هر طور باشد یک روز به پا میخیزند و دوباره قهرمانی به دست میآورند.
نویسنده: محمدهادی تهمتن
کاری از گروه فنی آنالیز تاکتیکی
مطالب مرتبط
منتخب امروز
آخرین مطالب
موضوعات داغ
در ارتباط باشید
-
دوره تخصصی آنالیز فوتبال۱,۸۳۰,۰۰۰تومان
-
نرم افزار آنالیز گرافیکی۲,۱۵۰,۰۰۰تومان
-
دوره آموزش آنالیز فوتبال۹۶۰,۰۰۰تومان