تقابل تفکرات مدرن آلمانی در مقابل سنتگرایی بازی جذابی را رقم زد. با توجه به فرم ایدهآل چلسی و تاتنهام، انتظار چنین بازی زیبایی را نیز از دو تیم داشتیم.
ترکیب ابتدایی دو تیم:

توخل نگاهی متفاوت به بازی داشت. گویا میدانست استمرار در اجرای استراتژی اتخاذیاش، در نهایت منجر به گل میشود. شاید همه پیش خود بگویند شوت جذاب و دیدنی حکیم زیاش مهارت فردی است و ربطی به تاکتیک ندارد، اما این یک سناریوی تکراری بود که بالاخره منجر به گل شد. بیایید با یکدیگر مرور کنیم. چلسی بر اساس تحلیل و آنالیز میدانست که میتواند از سمت چپ تاتنهام به آنها ضربه بزند.


توخل دو وینگر با پای مخالف در سمت چپ و راست زمین گذاشت. اکثر حملات یا با حمل توپ وینگرها به مرکز و ضربه به چهارچوب همراه بود، یا build up کناره به مرکز رخ داد. میتوان گفت در اکثر حملات توپ ابتدا به سمت هادسون اودوی رفته و سپس به سمت زیاش شیفت میشد و شوتزنی صورت میگرفت.

حال بیایید به یکی از جذابترین صحنههای بازی یعنی لحظه انتقال از دفاع به حمله نگاه کنیم. رودیگر در ثانیه ۳۵.۵۰ در پشت محوطه هجده قدم خودی توپ گیری میکند و در ثانیه ۳۸.۵۸ در گوشه سمت راست اقدام به سانتر کوتاه زمینی به درون محوطه جریمه برای لوکاکو میکند.
در فوتبال مدرن ضدحملات و انتقالها از باکس به باکس حریف کمتر از۱۰ ثانیه رخ میدهد. سرعت مهمترین فاکتور فوتبال مدرن است. مهم نیست با حفظ توپ بازی میکنید یا لانگ بال. هرگاه سریع بازی کنید به موفقیت نزدیکترید.
حال به گل نخست چلسی نگاهی میکنیم. هوش بازی یا insight یکی از مؤلفههای بازیکنان مدرن فوتبال است. هادسون اودی در صحنه گل با علم و اطلاع از اینکه مدافع سمت او، تانگانگا یک کارت زرد دارد به دفعات به او حمله کرد. در نهایت در یکی از همین درگیریها تانگانگا بدون سختگیری دوئل را باخت.

سپس به کانال میآید و باز هم سناریوی تکراری بازی اتفاق میافتد. توپ به سمت زیاش در نیم فضا راست شیفت شد و در نهایت با شوت دیدنی او گل به ثمر رسید.
تاتنهام تحت تأثیر کونته رویکردی کاملاً انتقالی داشت و دست به دامن مهارت فردی بازیکنانش بود. باید بدانیم هری کین جواهری در لیگ انگلیس است که در تیمی مثل تاتنهام تلف شد. این بازیکن شاید اگر در منچسترسیتی یا چلسی یا لیورپول توپ میزد؛ حداقل برای کورس آقای گلی و فتح عناوین مختلف میجنگید. حال او در تیم کونته نیز مهره مهمی است.
در بازی با چلسی غالب حملات انتقالی حول محور هری کین انجام شد. او بازیکنی است که یا انتقال دهنده توپ و یا بازیکن هدف در باکس است. ناگفته نماند که کونته مربی باهوشی بوده و مهارتهای فردی بازیکنانش را در انتقال به حمله نادیده نمیگیرد. یک نمونه از پیروزی دوئلهای یک در مقابل یک در حین انتقال است که برخواین، جورجینیو را از سد راه برداشت.
نباید این نکته را نادیده گرفت که کونته زمان کمی برای پیاده کردن ایدههای خود داشته و یکی از حربههای مربیان باهوش برای اثرگذاری، تاکتیکهای ضربات ایستگاهی و کرنر است. در آموزههای فوتبال از چهار لحظه اساسی نام برده میشود. نگارنده معتقد است لحظه پنجمی هم در فوتبال وجود دارد که آن ضربات ایستگاهی و کرنر است.


یکی از استراتژیهای تاتنهام در کرنر است. به استقرار طولی بازیکنان توجه کنید. اگر ضربه نهایی هری کین کمی زاویه داشت یکی از گلهای خورده با تاکتیکی بینظیر جبران میشد.

نقاط نارنجی رنگ بیانگر پاسهای چلسی و نقاط آبی بیانگر پاسهای تاتنهام است. کاملاً مشخص است که در کانال کناری سمت حکیم زیاش، تراکم پاسها بیشتر است و این بیانگر ایجاد موقعیت بیشتر از این سمت زمین است.

باز هم در سمتی که حکیم زیاش حضور دارد تراکم حرکتی (رنگ قرمز بیشتر) بیشتری رخ داده و بیانگر میزان فعالیت بیشتر از این ناحیه است.
توخل سه امتیاز مهم را به دست آورد تا کماکان در کورس قهرمانی باقی بماند. ناگفته نماند که دون آنتونیو کونته اگر زمان بیشتری برای کار کردن با تاتنهام داشت، یقیناً نتیجه اینطور رقم نمیخورد و تاتنهام با اختلاف دو گل شکست نمیخورد.
آنالیز: محمدهادی تهمتن
کاری از گروه فنی آنالیزتاکتیکی
مطالب مرتبط
منتخب امروز
آخرین مطالب
موضوعات داغ
در ارتباط باشید
-
دوره تخصصی آنالیز فوتبال۱,۸۳۰,۰۰۰تومان
-
نرم افزار آنالیز گرافیکی۲,۱۵۰,۰۰۰تومان
-
دوره آموزش آنالیز فوتبال۹۶۰,۰۰۰تومان