برخی افراد همچون افسانهها با یادگاریها وآثاری درخشان در ذهن ما حک میشوند. وقتی صحبت از فوتبال میشود، عموما بسیاری به یاد مهارتهای فوقالعاده در حمله و پاسکاریهای متداول و مهارتهای بازیکنان تکنیکی میافتند.
اگر شما به شکل اتوبوسی دفاع کنید و مدام بازیها را ۱ بر ۰ پیروز شوید، همگان میگویند شما فوتبال را میکشید یا بهاصطلاح “ضد فوتبال” بازی میکنید؛ در حالی که این یک سبک است. اما به عقیده هررا کسانی “کاتاناچیو” را بدنام کردند که از آن اشتباه استفاده کردند، زیرا کاتاناچیوی جذاب با حمله فولبکها انجام میشود و آنهایی که اشتباه و کسل کننده از آن استفاده میکنند نفوذ این بازیکنان را محدود کردهاند.
کاتاناچیو نیز بنا به اعتقاد این افراد به نوعی فوتبالکشی است. این سبک حدود ۵۰ سال قبل توسط هلنیو هررا، مربی بزرگ دنیای فوتبال، به طور کامل به دنیای فوتبال ارائه شد. هیچ فردی حتی منتقدان نیز نمیتوانند از تاثیر این سبک بر دنیای فوتبال غافل شوند و آن را نفی کنند. علیرغم افتخاراتی که هررا به دست آورده اما به عقیده برخی افراد تاریخ فوتبال آنچنان که شایسته بوده از وی تقدیر نکرده است.
پس چرا با آنکه اینقدر از کاتاناچیو نقد و بدگویی شده است اما بسیاری از آن تقلید کردهاند؟
کاتاناچیو با نام هلنیو هررا، عرضه کننده آن به دنیای فوتبال، گره خورده است و نمیشود از کاتاناچیو نام برد بدون آنکه از هررا حرفی به میان آورد.
در فوتبال امروز که کلمات بسیار کاربردیاند، با بزرگترین کلمات از هررا نام برده میشود، اما در همان دورانِ خودِ هررا، چندی پس از زمانی که روزنامهنگاران در ابتدای دوران مربیگریاش او را جادوگر میخواندند و او بسیار مورد تشویق قرار میگرفت، همان افراد به او بدترین اهانت ها را نسبت میدادند و وی را شیطان و ابلیس میخواندند.
کاتاناچیو در لغت به معنای “قفل” یا به عبارتی “پیچ کننده در” است. در کل معنای اصلی آن بهسادگی قابل تشخیص بوده و مفهوم آن مشخص است. کاتاناچیو بنا به نظر بیشتر صاحب نظران موثرترین، کاربردیترین و مبتکرانهترین سیستم دفاعی تاریخ است که توسط هلنیو هررای بزرگ جاودانه شده است.
هواداران اینتر او را ستایش میکنند و همیشه در نظرشان محترم، بزرگ و جاودان است. او علاوه بر ۳ اسکودتو و جامهای اروپایی، توانست در آن دوران همشهریشان یعنی آثمیلان را تحت شعاع خود و تیمش قرار دهد و تیمش را بر میلان برتری ببخشد.
هررا یک دوره طولانی به دلیل پیروزیهای ۱ بر ۰ معروف بود؛ پیروزیهایی که حتی در برابر قدرتمندترین تیمها با خط حملههای آتشینشان به دست میآمد.
با آنکه هررا و کاتاناچیو دو کلمه گرهخورده در فوتبال به شمار میروند، اما کاتاناچیو همچون توتالفوتبال کمیقبلتر از مربی به اوج رساننده و معرف اصلی آن آغاز گردیده است. دو دهه قبل از اوج درخشش کاتاناچیو در جوزپه مهآتزا، یک مربی اتریشی آن را ابداع کرده بود.
کارل راپان این این مربی اتریشی بود که در دهه ۳۰ میلادی هدایت تیم نیمهحرفهای سوئیسی را بر عهده داشت؛ تیمی که توانایی رقابت و به چالش کشیدن تیمهای حرفهای سوئیسی را چه از نظر فنی و چه جسمانی نداشت و به همین دلیل مورد انتقادات زیادی قرار میگرفت. او در نهایت به یک نظم تاکتیکی رسید. این مربی اتریشی یک تغییر در سیستم WM ایجاد کرد.
در این سیستم که با ۳ مدافع آغاز میشود، یکی از مدافعان در حمله به خط هافبک اضافه میشود. یکی از مشکلات این سیستم آسیبپذیری بسیار زیادی است که در برابر ضد حملات سریع تیم حریف به خصوص وقتی بازیکنی زیرک، سرعتی و موقعیتطلب داشته باشند ایجاد میشود. برای رفع این مشکل او یک بازیکن لیبرو در پشت خط دفاعی اضافه کرد و این بازیکن آخرین سد دفاعی تیم برای دفاع از دروازه خود بود.
وظیفه این بازیکن قابل تغییر و بسته به سبک تیم مقابل بود: گاه فضا را پوشش میداد یا با بازیکن حریف یارگیری نفربهنفر داشت یا توپهایی را که به پشت خط دفاعی ارسال میشد دفع میکرد.
بدین ترتیب بر طبق این تغییر رایان، فضا و فرصت فرار و ضد حملات خطرناکی که وجود داشت برطرف میشد و یک سیستم دفاعی خوب شکل میگرفت. در حالی که رایان با این تاکتیک موفقیت کسب میکرد، هلنیو هررا پس از حضور در لیگ فرانسه در لیگ اسپانیا شروع به اثرگذاری و درخشش کرد.
او که در دوران بازی کردن خود اولین لیبروی فوتبال بود، در زمان مربیگری نیز از این فلسفه استفاده کرد. او در اسپانیا در تیمهای متفاوتی حضور داشت: مهمترین و بهترین دوران و موفقیتهایش را در اتلتیکومادرید و بارسلونا با قهرمانیهای پیاپیاش به دست آورد. اما در دوران مربیگری در اسپانیا که قبل از حضورش در اینتر بود از کاتاناچیوی خود رونمایی نکرد.
موفقیتهای او در اسپانیا و نیز جنجالی که در آخرین فصل حضورش در بارسا در بازی برابر رئالمادرید ایجاد شد، باعث گردید از آن تیم جدا شود تا در نهایت اینترمیلان در آغاز فصل۶۰/۶۱ او را به عنوان مربی خود منصوب کند. برخی از شایعهها حاکی از آن است که اینترمیلان در راستای گسترش تصویر جهانی خودشان به سمت آمریکای لاتین و جنوبی رفتند و این دلیلی دیگر علاوه بر درخشش هررا در اسپانیا برای انتخابش بود. این اتفاق آغاز یک داستان ۸ ساله عجیب، جامآور و غرورانگیز برای آبی و مشکی پوشان شهر میلان بود.
باز هم شاید جالب باشد بدانید هررا آورنده کاتاناچیو به ایتالیا نبوده است و حتی جالبتر آنکه زمانی که هررا به اینتر آمد سبک اینتر کاتاناچیو بود؛ اما نه کاتاناچیوی مستحکم زیرا آنها در دفاع ضعفهای فراوانی داشتند..
در دهه ۵۰ نرو رکو با نتایج درخشانش و رساندن تیمهای متوسطی که عهدهدارشان بود به رتبههای بسیار خوب و بالا توانست جوانهزننده کاتاناچیو در ایتالیا باشد و در اواخر دهه۴۰ نتایج خوبی به دست آورد. در دهه۵۰ پس از جابهجاییهایی بین چند باشگاه، او با پادوا سحر و جادویی به راه انداخت و با پادوا از سری B به سری A رسید. او با همان پادوا، تیمیکه از بازبکنان نهچندان خوب تشکیل شده بود، با این سیستم توانست مقام بسیار عالی سومی را کسب کند.
فصل ۶۰/۶۱ شبیه یک قرص تلخ برای هررا بود. آنها سبکی تهاجمی مبتنی بر مالکیت را اجرا میکردند، اما این فقط برای سوم شدن در سریآ کافی بود. آنها از نظر تهاجمی و گلزنی دومین تیم برتر بودند و گلهای زیادی زدند، اما به دلیل ضعف دفاعی نمیتوانستند بسیاری از گلها را حفظ کنند و با دریافت گل، امتیازات را به خصوص در مسابقات خارج خانه از دست میدادند. این فصل با حواشی که در اینتر وجود داشت و شکست ۹ بر ۱ در دربی ایتالیا فاجعهبارتر شد.
فصل بعد نیز قرص تلخی دیگر بود: آنها دوم شدند اما بعد از تیم همشهری یعنی آثمیلان! میلانیها با هدایت رکو، با سبکی تدافعی که قبلا هم توسط رکو استفاده شده بود قهرمان شده بودند.
فصل بعد هررا تغییری در خط دفاعی ایجاد کرد. او با الهام از سبک رکو و کمی تکامل آن، ترکیبی جدید ساخت. آرماندو پیچی بازیکنی بود که عهدهدار این تغییر بود. او نقشی آزاد را بر عهده گرفت که به آن نقش لیبرو میگفتند. این بازیکن به عنوان بلوک دفاعی دیگری بود که از دروازه دفاع میکرد.
تیم هررا بر تلاش، پشتکار و روحیه قوی تیمی ساخته شده بود. تیم او را ۴ خط تشکیل میدادند: یک عدد سویپر، ۲ تا ۴ مدافع که تعدادشان بسته به نحوه مالکیت توپ متغییر بود، ۳ تا ۵ هافبک و۲ فوروارد.
در خط حمله ماتزولا نقش پررنگی داشت: پایاندهی (فینیشینگ) عالی، فضاشناسی بسیار خوب که خود را بهخوبی در فضاهای موردنظر قرار میداد و در کل یک مهاجم بیرحم. ماتزولا با قاتل دیگری به نام جاکومو زوج میشد. در خط هافبک میرامونتس بازیکنی بود که وظیفه پیدا کردن، صاحب توپ کردن و رساندن پاس به این دو بازیکن آتشین را بر عهده داشت. هررا برخلاف سیستم امروزی مورینیو به دنبال پارک اتوبوس و دفاع اتوبوسی نبود. هررا سیال بودن و شناوری را در حین فشردگی و استحکام دفاعی از بازیکنانش میخواست.
فاکتی و جیائر دو الماس درخشان و کاربردی هررا بودند، کسانی که قدرت تعادل و بسیاری امکانات و قابلیتها را برای تیم هلنیو هررا ایجاد میکردند. آنها به موقع نفوذ میکردند و در زمان نیاز همچون صخره در عقب دفاع میکردند. فاکتی در ۴۵۰ بازی ۵۹ گل زد که از این حیث با مدافعان امروزی نیز قابل مقایسه و رقابت است. فاکتی را میتوان اولین نمونه DRIVE FORWARD جهان دانست. جائر با پوشش مهاجمان بعد از پیروزی در نبرد به حمله اضافه میشد و موقعیتی خطرناک را ایجاد میکرد.
اینتر فصل ۶۲/۶۳ را با قهرمانی اسکودتو به پایان رساند. آنها فقط ۲۰ گل دریافت کردند که در مقایسه با سالهای قبلشان بسیار حیرت انگیز و عالی بود. اینتر در خانه بهنسبت تهاجمی بازی میکرد اما در خارج از خانه تیمی بهشدت تدافعی بود. این استراتژی تا آخرین بازی هررا در اینتر باقی ماند و همین سیستم بود که باعث شد آنها با شکست رئالمادرید با نتیجه ۳ بر ۱ اولین قهرمانی اروپایی خود را کسب کنند. فصل ۶۴/۶۵ نمایانگر درخشش و کاتاناچیوی هررا بود؛ مسیری سخت و دشوار برای قهرمانی در اروپا.
آنها ۳ بر ۲ از سد رنجرز گذشتند. پس از آن در برابر تیم بسیار خوب و قدرتمند لیورپولِ شنکلی در رفت و برگشت توانستند یکی از بهترین تیمهای آن موقع جهان را از پیش رو بردارند؛ کاری که حیرت بسیاری را به دنبال داشت. گرچه تصمیمات دیدار در جوزپه مهآتزا جنجال برانگیز بود؛ بازیای که با دو گل مشکوک همراه بود: یکی ضربه غیرمستقیم کروسو که مستقیم وارد دروازه شد و دیگری گل پیرو که با خطایی بر روی دروازهبان همراه بود اما گل پذیرفته شد.
شاید تا حدی دلیل تنفر شنکلی از هررا همین باشد زیرا او را “بیرحمیکه فقط میخواهد پیروز شود” خواند.
در فینال تیم اینتر هررا در برابر بنفیکای اوزبیو قرار گرفت. این بازی جدال دو سبک و دو تفکر و یک بازی جالب بود. تمرکز تیم بنفیکا بر بازی سرعتی و تعویض جریان بازی و گردش توپ بود و میخواست با این روشها به اینتر ضربه بزند. آنها تا اواخر نیمه اول مالکیت را به بنفیکا دادند تا در نهایت جائر نیش افعیها را بر پیکر بنفیکا فرود آورد. اینتریها در ادامه بازی با پاسهای متوالی و بازی با دروازهبانشان، یعنی جولیانو سارتی، سعی در کنترل بازی داشتند و گاهی حملاتی نیز ترتیب میدادند.
این سیستم که در این سالها خود را بالغ میدید سالهای بعد هم توسط هلنیو هررا مورد استفاده قرار گرفت. هررا در سال ۶۸ اینتر را ترک کرد. پس از آن افتخارات چندان زیادی به دست نیاورد جز یک کوپا ایتالیا با رم و یک کوپا دلری با بارسلونا. با افول و کمرنگ شدن هررا در فوتبال، سبک او هم به مرور کمرنگ شد و توتالفوتبال رینوس میشل آغازگر سبک و شوری جدید در فوتبال گردید.
ظهور توتالفوتبال عذاب سبک فکری و کاتاناچیوی هررا بود. آژاکس که با توتالفوتبال در حال نابودی همه تیمها و جامها بود، دو تیم شهر میلان را در هم کوبید و اینگونه ظهورش را اعلام کرد. توتالفوتبال از نکات موثر و خوب کاتاناچیو استفاده کرد و در تکاملش از آن بهره برد، زیرا کاتاناچیو فلسفهای بسیار خوب و عالی بود و نمیشد آن را به طور کامل نفی کرد.
کاتاناچیو یک مزیت و نوآوری دیگر نیز داشت و آن این بود باعث ایجاد و پرورش بازیکنان تکنیکی قوی همچون مارادونا، دلپیرو و… شد. هررا و اینتر یک برند، یک نام بزرگ و برگی زرین در تاریخ بودند. فلسفه او باعث موفقیت ایتالیا و تیم قدرتمندش در ۳ دهه متوالی فوتبال بود و افراد بسیاری از او الهام گرفتند، همچون چزاره مالدینی و…. هررا نیز فوتبال و فلسفهاش را مدیون گابریل هانو است؛ فردی مشهور در آن دوران.
سختگیری در تمرینات، رژیم غذایی کنترل شده، انجام دقیق وظایف توسط بازیکنان و نظارتی که هررا داشت باعث شد که او نگرشی جدید در هدایت تیم را به فوتبال ارائه کند. او را مبدا اردوگاههای تمرینی مینامند و جری هیچنز که از شاگردانش بود اینتر تحت هدایتش را به اردوگاهی نظامی تشبیه کرد.
نقل قولهای درخشان و پرمفهوم بسیاری به این مربی نسبت داده شده است. او در بازی از بازیکنانش عشق، تعصب و به نوعی جانشان را میخواست. جمله معروف “برنده میشویم چون میخواهیم برنده شویم”ش با صدای تمام بازیکنان شنیده میشد. یک نکته جالب این است که تاکولا را (بازیکن جوان تیمش که مشکل قلبی داشت و پزشکان در این باره به هررا هشدار داده بودند) در سرمای طاقتفرسا تمرین داد و این بازیکن در نهایت چند روز پس از آن بر اثر تب مرد.
در کل، بسیاری هلنیو هررا را اولین مربی فوق ستاره و کامل در فوتبال میدانند که در هدایت و کنترل بازیکنان الگوی بسیاری از جمله فرگوسن بزرگ بوده است. برخی اعتقاد دارند مورینیو از هررا الهام گرفته است، زیرا تا حدی سبک بازیشان به هم نزدیک است.
منبع: Thefalse9.com
مترجم: امیرعباس شریفی
کاری از گروه فنی آنالیزتاکتیکی
مطالب مرتبط
2 دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
منتخب امروز
آخرین مطالب
موضوعات داغ
در ارتباط باشید
-
دوره تخصصی آنالیز فوتبال۱,۶۵۰,۰۰۰تومان
-
نرم افزار آنالیز گرافیکی۱,۸۵۰,۰۰۰تومان
-
دوره آموزش آنالیز فوتبال۸۹۰,۰۰۰تومان
عالی
لطفا تو یوتیوب فیلم بزارید
بازهم
ممنون از لطف تون
حتما بزودی دوباره فعال میشه