در ابتدای پیدایش فوتبال، چیزی به نام آرایش یا سیستم بازی وجود نداشت و فوتبال همانند بازی فوتبال کودکان، به شکل ساده و پاس‌های بلند و به صورت غریزی پیگیری می‌شد.

در سال ۱٨۶٣ فدراسیون فوتبال انگلیس، قانون آفساید را به فوتبال اضافه کرد و همین امر باعث شد تا فوتبال شکل دیگری بگیرد. تا پیش از پیدایش قانون آفساید، فوتبال به صورت ضربه بزن و بدو (Kick and rush) انجام می‌شد و بازیکنان در عقب زمین با تمام توان به توپ ضربه می‌زدند و زمانی که این توپ بلند به زمین حریف می‌رسید، معمولا با حرکات انفرادی وارد دروازه حریف می‌شد.

پس از پیدایش قانون آفساید، تیم ها متوجه شدند که دیگر مانند گذشته نمی‌توانند با آن سبک غریزی گلزنی کنند به طوری که در ابتدای کار، تعداد آفسایدهای یک بازی دو رقمی می شد. در نتیجه تیم ها تصمیم گرفتند که سازمان یافته تر و منطقی تر فوتبال بازی کنند و برای انجام این کار آرایش ها و سیستم بازی وارد فوتبال شد.

 

آرایش ٧-٢-۱ – سال های ۱٨۶۰ الی ۱٨٧۰

شاید باورتان نشود ولی این آرایش اولین آرایش تاریخ فوتبال است. یک مدافع مرکزی، دو مدافع کناری و هفت مهاجم. این آرایش تهاجمی ترین و به بیان بهتر آرایش همه در حمله (یا All Attack) آن زمان بود. ٧-٢-۱ محبوب‌ترین آرایش در بین تیم‌های انگلیسی به شمار می‌رفت.

اسکاتلندی‌ها و تیم کویینز پارک رنجرز در سال ۱٨٧٢ با آرایش ۶-٢-٢ خود توانستند به خوبی در مقابل انگلیسی‌ها عرض اندام کنند. برخلاف انگلیسی‌ها که در آن زمان بیشتر بر توانایی فردی تکیه می‌کردند، اسکاتلندی‌ها با پاس‌های کوتاه و کارهای تیمی فوتبال بازی می‌کردند. آن‌ها در ادامه با انجام سبک بازی تیمی خود توانستند انگلستان قوی و دوست داشتنی آن دوران را متوقف کنند.

 

۵-٣-٢ هرمی – سال های ۱٨٨۰ الی ۱٩٢۵

آرایش ۵-٣-٢ که به دلیل نحوه قرارگیری سه مهاجم مرکزی خود به آن هرمی می‌گفتند؛ دومین آرایش پایه فوتبال بوده است. این آرایش توسط تیم پرستون نورث لند انگلستان که بازیکنان اسکاتلندی بی‌شماری داشت ابداع شد. پس از مهاجرت فوتبالیست‌های اسکاتلندی به انگلستان، آن‌ها به تدریج سبک فوتبالی جدید، استراتژی‌های نوین و پاس کاری‌های خلاقانه را به انگلستان تزریق کردند.

می‌توان گفت که آرایش هرمی، اولین آرایشی بود که در آن تاکتیک مشخصی وجود داشت و فوتبال در آن منطقی‌تر دنبال می‌شد به طوری که توانایی تیمی بر توانایی فردی ارجحیت داشت. در دفاع در کناره‌های زمین، وینگرهای تیم خودی وینگرهای حریف را یارگیری می‌کردند و مدافعین مرکزی مهاجمین را پوشش می‌دادند.

کلیدی‌ترین بازیکن در این آرایش تک هافبک میانی بود که باید علاوه بر پوشش دادن فضای جلوی مدافعین، بتواند در بازیسازی و حمله کردن نیز موثر باشد و پس از بازپس گیری توپ، باید آرایش تهاجمی تیم خودی را سازمان دهی و مهاجمین را تغذیه کند.

پرستون نورث لند در سال ۱٨٨٩ با آرایش جدید ۵-٣-٢ خود توانست اولین تیم انگلیسی باشد که همزمان فاتح لیگ برتر و جام اتحادیه می‌شود. آرایش هرمی باعث شد که آنها بدون شکست دو جام  مهم برده و لقب ” شکست ناپذیران ” آن زمانِ آن‌ها، تیم‌های حریف را بترساند و ضمنا شهامت استفاده از این آرایش را نیز به رقبا بدهد.

آرایش ۵-٣-٢ هرمی تا سال ۱٩٢۵ ادامه داشت و پس از قانون جدید آفساید آن زمان (که به مهاجم اجازه می‌داد اگر در فضای بین دو مدافع مرکزی و دروازبان باشد، حق دریافت توپ را دارد و آفساید نیست) آرایش برتر دنیا بود.

در سال ۱٩٣۰ آرایش ۵-٣-٢ اصلاح شد و در اتریش-مجارستان و چکسلواکی بسیار محبوب شد. به آرایش جدید ۵-٣-٢ مدرسه دانوبی (دانوبین اسکول) گفته می‌شد. استراتژی مهم و اولیه این آرایش، پخش کردن سریع توپ با پاس‌های کوتاه بود.

نقطه اوج این آرایش، تیم ملی اتریش در سال ۱٩٣۴ در جام جهانی بود که باعث شد این تیم گمنام آن زمان، در جام جهانی چهارم و شگفتی ساز آن جام تلقی‌ گردد.

 

٣-٢-٢-٣ دبلیو ام – سال ۱٩٢۵ الی ۱٩۴۵ WM

پس از تغییر قانون آفساید، هربرت چپمن، سرمربی وقت آرسنال، دست به ساختارشکنی زد و با خلاقیت خود، مبدع آرایش ٣-٢-٢-٣ شد. او مخالف افزایش فشار به دفاع حریف با تعداد نفرات مساوی در عقب و جلوی زمین بود.

او سه مدافع (دو فولبک و یک مدافع مرکزی) داشت که دو هافبک مرکزی به شدت به آنها نزدیک بوده و دو هافبک تهاجمی به سه بازیکن تهاجمی نزدیک می‌شدند. این آرایش بعدها به دلیل شکل خاصی که به خود می‌گرفت به آرایش دبلیو اِم معروف شد.

در این آرایش سه مدافع مرکزی نزدیک دروازه خودی قرار می‌گرفتند و چهار هافبک تیم به صورت متحرک بر اساس نیاز تیم، در حمله و در دفاع شرکت می‌کردند و همین باعث می‌شد که تیم خودی بتواند علاوه بر این که با هفت بازیکن دفاع می‌کند بتواند با همین تعداد نیز در حملات ظاهر شود.

آرسنال مشهورترین تیمی است که از آرایش ٣-٢-٢-٣ استفاده کرده است. آنها در حد فاصل سال‌های ۱٩٣۱ الی ۱٩٣٩ توانستند پنج قهرمانی لیگ و دو قهرمانی اتحادیه را به دست آورند. از خوبی این آرایش، همین بس که باعث اوج‌گیری آرسنال افول کرده آن دوران شد و افتخارآفرینی بی‌سابقه‌ای را برای آن‌ها رقم زد.

 

٣-٢-٣-٢ ایل متودو (Il Metodo) – سال های ۱٩٣۴ الی ۱٩٣٨

ایل متودو (یا به بیان بهتر شیوه، متد یا روش) در دهه ۳۰ میلادی توسط ویتوریو پوتزو سرمربی شهیر ایتالیایی امتحان و ابداع شد. این آرایش در اصل نسخه دفاعی تر شده ی ۵-٣-٢ است؛ به طوری که برخلاف آن آرایش، در ٢-٣-٢-٣ دو مهاجم مرکزی و کمکی به عقب تر آمده و در خط هافبک قرار می‌گیرند.

مهم تر از نوع آرایش، شعاع حرکتی بازیکنان در این آرایش است. در دفاع دو مدافع مرکزی باز شده و وینگرها خود عقب تر آمده، تک هافبک مرکزی کاملا به عقب سوییچ کرده و عمق را می‌بندد. دو هافبک میانی هم مانند پیستون‌های ماشین در مرکز زمین به صورت طولی تحرک داشتند تا بتوانند حملات حریف را خنثی کنند.

تاکتیک اصلی در این آرایش، ضدحمله با پاس‌های بلند بود که نهایتا پوتزو توانست با این آرایش و استراتژی، دو قهرمانی جام جهانی ۱٩٣۴ و ۱٩٣٨ را برای ایتالیایی‌ها به دست آورد. وی با ۱٩ سال مربی‌گری در تیم ملی ایتالیا، با سابقه ترین سرمربی تیم ملی ایتالیاست.

 

٢-٣-٢-٣ ام دبلیو – دهه ۵۰ میلادی

این آرایش، وامدار آرایش ٣-٢-٣-٢ (دبلیو ام) است و در اصل پادزهری برای این آرایش قوی در آن دوران محسوب می‌شد که اولین بار، در سال ۱٩۵۰ توسط مجارستانی‌ها ابداع شد. آن‌ها معتقد بودند که مساوی بودن بازیکنان از نظر تعداد در هر نیمه از زمین (۵ در مقابل ۵)، نقطه قوت این آرایش است.

همانطور که مشاهده می‌کنید در این آرایش می‌توان نشانه‌هایی از وجود تک هافبک تهاجمی (پست شماره ۱۰) را در فوتبال مشاهده کرد. در نگاه اول شاید این گونه به نظر برسد که این بازیکن وظیفه بازیسازی را برعهده دارد ولی اینطور نیست. به این بازیکن، مهاجم خارجی یا مهاجم عمقی گفته می شد؛ این بازیکن در فاز حمله با عمقی بازی کردن، فرارهای مداوم به قلب دفاع و یورش‌های زیاد، سعی در ایجاد فضاسازی برای دو مهاجم جلو خود می‌کرد.

در اصل این پست، معمولا متعلق به بازیکنانی با توان هوازی بالا و ریزنقشی بود که با نفوذ فراوان، راه را برای مهاجمین گلزن تیم باز می‌کردند. به بیان بهتر آنها سربازهای فدایی بودند. با نفوذ مهاجم خارجی و عمقی بازی کردن او، این آرایش نهایتا به آرایش ٣-٢-٢-٣ ام دبلیو نزدیک می شد.

مجارستان در سال ۱٩۵٣ با آرایش ٢-٣-٢-٣ ام دبلیو خود، نهایتا توانست در یک بازی نفس گیر ٣-۶ از سد آرایش ٣-٢-٢-٣ دبلیو ام تیم ملی انگلستان (که آن زمان مهد تئوریستین‌های فوتبال بود) بگذرد.

در آن بازی دو مهاجم مرکزی مجارستان با در عرض بازی کردن خود تک هافبک مرکزی، عمقی و یارگیر انگلستان را گیج کرده و نهایتا مجارها فضاهای زیادی در عمق به دست آوردند. (از قضا پست سرباز فدایی در این بازی در گلزنی درخشان بود.) این بازی که در ورزشگاه ومبلی برگزار شد؛ اولین شکست تیم ملی انگلیس در خانه محسوب می‌شد.

 

۴-٢-۴ – اوخر دهه ۵۰ میلادی

فوتبال از نظر سیتماتیک، به دوره قبل و بعد از این زمان تقسیم بندی می‌شود. یعنی زمانی که برای اولین بار آرایش‌های چهار دفاعه مورد استفاده قرار گرفت، به دوران بعد از ۴-٢-۴، عصر مدرن فوتبال می‌گویند.

به ۴-٢-۴ پدر فوتبال مدرن نیز می‌گویند؛ جالب است که در دهه ۵۰ میلادی این آرایش به صورت کاملا مستقل و متفاوت، در مجارستان و برزیل ابداع شد. ( گفته می‌شود که مجارها ابداع‌کنندگان اصلی این آرایش هستند)

در فاز دفاع این آرایش شبیه ٣-۱-٢-۴ شده؛ به طوری که یکی از مهاجمین به عقب آمده و همانند یک هافبک تهاجمی انجام وظیفه می‌کرد و دو هافبک مرکزی، وظیفه خنثی کردن ضدحملات را داشتند. از آنجایی که فشار زیادی به هافبک های مرکزی وارد می‌شد، وظیفه اصلی دفاع برعهده چهار مدافع تیم بود.

در فاز دفاع، مدافعین باید به سرعت به پاس‌های طولی حریف یورش برده تا بتوانند با قطع پاس مناسب، مانع از برتری عددی حریف شوند. در فاز حمله، معمولا یکی از مدافعین مرکزی وظیفه حمل توپ طولی و جلو آوردن توپ را داشت و دو مهاجم مرکزی به عمق رفته و وینگرها کاملا باز می‌شدند. در فاز حمله این آرایش شبیه ۴-٣-٣ می‌شد.

برزیلی‌ها با سبکی متفاوت تر با مجارها در جام جهانی ۱٩۵٨، توانستند با آرایش ۴-٢-۴ خود قهرمان جام شوند. تفاوت اصلی ۴-٢-۴ برزیلی‌ها با مجارها در این بود که آنها در فاز حمله برخلاف مجارها، معمولا یکی از فولبک های خود را آزاد می کردند تا در حملات، برتری عددی داشته باشند.

آنچه در آرایش های ٢-۴-۴ و ٣-٣-۴ فعلی مشاهده می‌کنید؛ برگرفته از ۴-٢-۴ برزیلی‌ها در دهه ۵۰ میلادی بوده است.

 

نویسنده: محمد نوپسند
کاری از گروه فنی آنالیز تاکتیکی