بازی مالکانه، فلسفه بازی شناخته شدهای است که در حال حاضر توسط بسیاری از مربیان مانند گواردیولا و ناگلزمن استفاده میشود. با اینکه مربیان مختلف در این نوع بازی تفاوتهایی دارند، ولی اصول اساسی در این نوع بازی ثابت است.
بازی مالکانه بر اساس فاصله بین بازیکنان است تا بتوانند توپ را در اختیار بگیرند و از آن به بهترین شکل ممکن استفاده کنند. بر این اساس، مربیان مناطقی را مشخص میکنند و با تاکتیکها و آرایشهایی که به بازیکنان میگویند، آنها را در آن مناطق به طرز صحیحی قرار میدهند و از آنها استفاده میکنند.
در این مقاله با معرفی ۵ منطقه (کانال) عمودی و اهمیت و نحوه استفاده آن که توسط گواردیولا استفاده میشود، بررسی خواهد شد.
تصویر بالا چگونگی تقسیم مناطق مختلف را نشان میدهد؛ منطقهی میانی در عرض محوطهی شش قدم قرار دارد، درحالی که دو کانال درونی که به عنوان نیمفضا (Half Space) شناخته میشوند از گوشهی محوطهی شش قدم تا مرز محوطهی جریمه هستند(مناطق شماره ۲ و ۴ در عکس بالا).
این ایده و تفکر و تفکیک قرارگیری بازیکنان در جداسازی بازیکنانی است که مالکیت ندارند و در آرایس و مکان جایگیریشان هستند.
در این استراتژی در یک خط حمله ۵ نفره، هر بازیکن در یک کانال قرار میگیرد و این کار باعث میشود ضمن پوشش عرض زمین، از سردرگمی و بینظمی جلوگیری شود. در این حال اگر یک یا چند منطقه خالی شود، دسترسی و ارتباط بازیکنان با یکدیگر کاهش مییابد، و در بازیسازی و حمله و نیز گردش توپ به مشکل برمیخورند.
حال که درباره تعریف کانالهای عمودی سخن گفتیم، باید به نحوه کمک آن به بازی مالکانه بپردازیم. عموما و در اکثر مواقع، برای به ثمر رسیدن حمله باید توپ به یکی از ۵ بازیکن تهاجمی که در یکی از کانالها حضور دارند برسد؛ چون آنها توانایی به پیش بردن و نیز انجام این کار را دارند و وظیفه اصلیشان گلزنی است.
اولین کار برای پیش بردن حمله، کاهش توانایی و پتانسیل تیم حریف برای خراب کردن و از بین بردن این کانالها و تخریب حمله و مانع شدن در برابر بازیسازی تیم است.
از آنجا که تیم حریف نمیتواند کل فضا را به طور کامل و عالی پوشش دهد، باید تیم مهاجم (مالک توپ) تا حد امکان فاصله بین مدافعان حریف را زیاد کند و به عبارتی باعث باز شدن تیم مدافع شود تا از تراکم آنها در مناطق خاص و محاصره شدن توسط مهاجمان جلوگیری شود و مسیرهای نفوذی باز شود.
به همین دلیل باید از فاصله مناسب بین بازیکنان هر کانال اطمینان حاصل شود تا هم این فاصله کم نباشد که کار دفاع تیم حریف آسان شود و هم بیش از حد نشود که در دسترسی بازیکنان مهاجم به هم مشکل ایجاد کند و تیم مدافع با اعمال فشار بر روی یک بازیکن توپ را بگیرند.
همانطور که در شکل بالا میبینید، قرارگیری دو بازیکن در یک کانال اگر حساب شده نباشد میتواند مانعی در حرکت رو به جلو تیم و ادامه حمله شود؛ زیرا قرار گرفتن یک مدافع بین آنها و توپ، میتواند مانع رسیدن توپ به هر دو آنها شود و با یک مدافع دو مهاجم از بازی خارج می شوند. این مورد تاثیر قابل توجهی بر بقیه تیم و کارایی آنها دارد.
حال اگر یک بازیکن در نیمفضا و نیز در مکان صحیح و خوبی قرار میگرفت، یک بازیکن مدافع دیگر برای پوشش آن نیاز بود. همچنین فضای خوبی برای یک همتیمی دیگر جهت دریافت توپ و حرکت ایجاد میکرد؛ در حالی که اکنون دو بازیکن توسط یک مدافع پوشش داده میشوند و تیم مدافع بازیکن بیشتری برای پوشش دادن بقیه تیم و فضاها دارد.
در این تصویر میبینیم که هر بازیکن در یک کانال قرار گرفته و با فاصله مطلوب از هم قرار دارند و بازیکن میانی سمت چپ میتواند از طریق فضای نسبتا خالی که دارد توپ را به جلو ببرد. این جدایی و فاصله باعث باز شدن و کشیده شدن ۴ نفر خط هافبک تیم حریف میشود؛ زیرا در حالت معمول آنها نمیتوانند تمام ۵ کانال را پوشش دهند.
به عنوان مثال اگر هافبک سمت راست بخواهد به داخل برود و بازیکن را پوشش دهد، فضای بزرگی را باز میکنند که برای تیم مدافع دردسرساز است.
مزیت دوم، توانایی تیم صاحب توپ برای داشتن راههای نفوذ زیاد و مناسب است. برای این کار باید هر بازیکن مهاجم به بیشترین تعداد بازیکن همتیمی دسترسی داشته باشد.
به عنوان مثال اگر ۳ بازیکن مهاجم در یک کانال باشند باعث میشود دسترسی به دورترین بازیکن به دلیل پوشش داده شدن توسط بازیکن همتیمی مقدور نباشد. به همین دلیل استفاده از مناطق عمودی اجازه میدهد تا قانون و آرایشی در تیم باشد تا بیش دو نفر در یک منطقه (کانال)عمودی نباشند.
البته در برخی موارد هم میشود ۳ نفر در یک کانال باشند: در چنین مواردی کانال عمودی به نصف تقسیم میشود و این به یک بازیکن اجازه میدهد به لبه دیگر کانال برود تا بتواند فاصله افقی لازم را داشته باشد و تیم حمله را به درستی ادامه دهد. در این مواقع سه مدافع تیم در«نیمفضاها»با فاصله قرار میگیرند.
این نحوه قرارگیری و آرایشها که تا این لحظه گفتیم امکان شکلگیری ساختار مثلثی و Diamond (الماسی) را فراهم میکند. ایجاد این ساختارها باعث دسترسی بیشتر و بهتر بازیکنان به هم میشود.
یکی دیگر از مزایای استفاده از کانالهای عمودی، استفاده از الگوهای حرکتی و چرخشهای تیمی است. با تصاحب کانالهای عمودی با خط حمله ۵ نفره، چرخش و تغییر در موقعیت بازیکنان به راحتی انجام میشود.
هر بازیکن ممکن است در بازی بخواهد تغییر موقعیت دهد و به منطقهای دیگر برود (عموما منطقهای در نزدیکی منطقه حال حاضرش). همانطور که بازیکن حرکت خود را به منطقه دیگر آغاز میکند، بازیکنی که در نزدیکی منطقه خالی شده میتواند به منطقه خالی ایجاد شده برود.
حال اگر چنین کانالهایی نباشند ممکن است این جابهجایی شناسایی نشود و بازیکن برای پر کردن آن منطقه نرود و علاوه بر سردرگمی باعث از بین رفتن موقعیت شود. به همین دلیل استفاده از کانالها و برخی تاکتیکها در این مواقع بسیار ضروری است.
در تصویر فوق سیستم ۴۲۳۱ بایرن مونیخ را میبینیم و فوروراد تیم برای یافتن فضا بین خطوط، به کانال کناری میرود تا توپ را دریافت کند و در این زمان مدافع کناری که به جلو آمده و در کانال کناری قرار داشته است، برای پر کردن جای خالی آن فوروارد به نیم فضا میآید.
نتیجه تغییر موقعیت و چرخش بازیکنان را در تصویر بالا میبینید؛ این چرخش هوشمندانه میتواند تیم حریف را بینظم و سردرگم کند و اشغال هر ۵ منطقه را برای تیم مهاجم در پی داشته باشد.
استفاده از این کانالهای عمودی نه تنها باعث پیشروی تیم مهاجم و گردش توپ عالی میشود، بلکه در یک سوم پایانی زمین نیز بسیار به سود تیم مهاجم است.
در برخی تیمها میبینیم وقتی توپ را در کانال کناری در یک سوم پایانی زمین در اختیار دارند، به دلیل نبود بازیکن در نیمفضاها و دور بودن بازیکنان از هم، به خصوص بازیکن صاحب توپ که در کانال کناری است، مجبور به پاسهای رو به عقب و بازگشت به عقب میشوند.
به همین دلیل تصاحب و جایگیری خوب در نیمفضاها در این شرایط بسیار مهم است؛ چرا که به بازیکنان اطمینان میدهد باهم ارتباط کامل و مناسبی دارند.
در این مثال میبینیم که بازیکن به جای جایگیری درست در کانال، به عقب آمده و جایگیری خوبی ندارد و همین باعث میشود بازیکن صاحب توپ مجبور به پاس به عقب شود و تیم مهاجم در برابر ساختار دفاعی متراکم تیم مدافع قرار گیرد.
وقتی بازیکن در مکان مناسب و درستی در نیمفضا باشد میتوان با یک پاس که به پشت خط هافبک تیم ارسال میشود چند بازیکن حریف را از بازی خارج کرد و تیم در موقعیتی عالی قرار گیرد؛ در این حال اگر بازیکن خط هافبک بخواهد آن بازیکن را پوشش دهد و به داخل برود، فضای خوبی ایجاد میشود که بسیار به سود تیم مهاجم و بسیار خطرناک برای تیم مدافع است.
میتوان باز هم مشاهده کرد جایگیری خوب در این فضاها چگونه میتواند به سود تیم باشد و مشکلاتی را در امر پوشش برای تیم مدافع به وجود آورد و آنها را مجبور به تغییر پوشش بازیکنان کند که نتیجه آن باز شدن و گسیخته شدن تیم مدافع است و تیم مهاجم میتواند از این فضاها و مشکلات به بهترین نحو استفاده کند.
تصویر بالا نشان میدهد که بازیکنانی که در نیمفضاها هستند دسترسی خوبی به کانالهای کناری و نیز مرکز دارند و نیز موقعیتهای زیاد و خطرناکی برای فرار بازیکنان به پشت مدافعان وجود دارد و چون مدافعان نمیتوانند همه را پوشش دهند دچار مشکل میشوند و مجبور به باز شدن هستند که این هم باز بر مشکلاتشان میافزاید.
به عنوان نتیجه میتوان گفت: تصاحب هر ۵ منطقه و جایگیری درست در آنها، توانایی و پتانسیل تیم در پیشروی، بازیسازی و ایجاد موقعیتهای خطرناک را افزایش میدهد.
عنصر اصلی در این مورد، توانایی تیم مهاجم در باز کردن و ایجاد فاصله بین بازیکنان مدافع و نیز دسترسی خوب بازیکنان مهاجم به هم است تا بتواند از باز شدن تیم مدافع مسیرهای نفوذی خوبی را ایجاد کند و از طریق آنها ضربههای سنگینی به تیم مدافع وارد کند.
نویسنده: بن کرو
مترجم: امیرعباس شریفی
کاری از گروه فنی آنالیز تاکتیکی
مطالب مرتبط
منتخب امروز
آخرین مطالب
موضوعات داغ
در ارتباط باشید
-
دوره تخصصی آنالیز فوتبال (بخش اول)۱,۹۷۰,۰۰۰تومان
-
نرم افزار آنالیز گرافیکی۲,۵۸۰,۰۰۰تومان
-
دوره آموزش آنالیز فوتبال۱,۰۸۰,۰۰۰تومان