(کاتاناچیو) در دهه ۱۹۶۰ توسط هلنیو هررا مبتنی بر دفاع متمرکز و ضدحمله بود و محبوبیت خاصی داشت. پس از آن در دهه ۱۹۷۰ شاهد تسلط “توتال فوتبال” بودیم که با کمیکنار رفتن کاتاناچیو ظاهر شد.
این شیوه بازی که بیشتر در تیم آژاکس و تیم ملی هلند به کار گرفته میشد، ریشه در تیمهای اتریش و مجارستان در دهههای۴۰ و ۵۰ میلادی داشت. آژاکس در سالهای بین ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۰ که توسط مدیری انگلیسی به نام جک رینولدز اداره میشد در معرض توجه قرار گرفت اما در سال ۱۹۷۴ رینوس میشل این سبک را در صحنه جهانی به کار برد و قلبهای بسیاری را تسخیر کرد.
این فلسفه و سبک بر دو پایهی “استفاده از فضا“ و “سیال بودن موقعیتها“ استوار است.
در این سبک، فضا مولفه کلیدی و اصلی است چون در زمان حمله باید تا حد امکان فضا را گسترش داد و از تمام زمین استفاده کرد و در زمان دفاع باید آن را تا حد امکان کوچک کرد. آژاکس برای این فلسفه سرسختانه تلاش میکرد.
آنها از بالا دفاع میکردند تا فضای انتقال تیم حریف را کوچک سازند و نیز با تحت فشار قرار دادن تیم حریف و قرار دادن بازیکن در فضایی باتلاقگونه، باعث میشدند تیم حریف توپ را از دست دهد و یا در حمله آنها اختلال ایجاد شود. سازگارترین ترکیب با توتال فوتبال ۴۳۳ است که با اضافه شدن یک لیبرو به خط هافبک به ۳۴۳ تغییر مییابد.
تیم ملی هلند و آژاکس بر خلاف دیگر تیمها که فقط سوییچهای افقی را انجام میدادند، مشغول انجام سوییچها و جابهجاییهای عمودیتری بودند که به بازیکنان و تیم اجازه میداد فشار بیشتری بر تیم حریف اعمال و الگوهای گیج کنندهای را ایجاد کنند.
این حالت روان و سیال بودن به بازیکنان اجازه میدهد با حفظ ساختار دفاعی به جای یکدیگر حرکت کنند و فضاهای مختلف را پوشش دهند. طبق این الگو، یک مدافع میتواند به عنوان مهاجم نوک و یا وینگ بازی کند. همه میتوانند در حمله و دفاع شرکت کنند.
این سیستم یک پکیج هجومی سرسامآور بود. البته که برخی آن را با پیروزی آلمان غربی برابر هلند در فینال جام جهانی ۱۹۷۴ نفی میکنند.
توتال فوتبال یک فوتبال هنرمندانه، جذاب، روان و روحنواز است که قلب عاشقان فوتبال را تسخیر میکند. بسیاری از عاشقان و شیدایان فوتبال دلبستگی خود را به این زندگی سبز با آن آغاز کردند.
سوال مهم این است که توتالفوتبال در حال حاضر کجاست؟
در دهههای اخیر، بهخصوص ۱۰ سال گذشته، سبک بازی فوتبال بیشتر به گونهای شده است که هر بازیکن وظیفه خاصی دارد و در منطقهای از زمین قرار میگیرد و وظایفش را انجام میدهد. به جز یک یا دو مربی و چند تیم، دیگر شاهد فوتبالی حتی نزدیک به توتالفوتبال نیستیم و این شرمآور است.
تیم بارسلونا و تیم ملی اسپانیا در بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ نمونهای از فوتبال را ارائه دادند که نسبت به دیگر تیمها شباهت بیشتری به توتالفوتبال داشت. گرچه هنوز با توتالفوتبال مورد نظر فاصله داشت. آنها سبک بازی را با مارک یوهان کرویف در نظر داشتند. البته که توتالفوتبال مدنظر کرویف که به تکامل رسیده بود نیز تا حدودی فرق داشت.
فوتبال آنها با اهرم پرس و فضا و فشار و مالکیت بالا -بدون زیباییای که در ساختار توتالفوتبال بود- اجرا میشد. فاتحان اسپانیایی در بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ گاهی در بازی آرایش ۰-۶-۴ را میگرفتند. جای تعجب نداشت که در نهایت سبک آنها به شکستی بیرحمانه در دو جام جهانی اخیر منتهی شده است.
با وجود بازیکنانی مثل مولر یا کیمیش و حتی فیلیپ لام در گذشته و این که این بازیکنان همچنان کشف میشوند، ولی چرا علاقه به توتالفوتبال بین مربیان کم است و آن را اجرا نمیکنند و همچنان به سبک سخت تاکتیکی خود متکی هستند؟
سرعت و آمادگی جسمانی در توتالفوتبال اهمیت زیادی دارد. با سرعت میتوان با تعداد لمس کمتری، توپ را به منطقه دفاعی به خصوص یکسوم دفاعی حریف رساند. با سرعت میتوان به خوبی و راحتی عمق را به دست گرفت. در این شرایط دفاع در برابر چنین حالتی بسیار سخت میشود.
افزایش نظارت رسانهها و توجهها، دوران مربیگری را به طور متوسط کاهش داده است. در سال ۲۰۱۵ دوره زمان مربیگری به طور متوسط در لیگ جزیره به ۱.۲۳ فصل کاهش یافته بود.
حال این را با دوران ۶ فصل میشل در آژاکس مقایسه کنید که وقت کافی را برای اثبات و اجرای فلسفه و کارهایش داشت. گرچه استثناهایی همچون گواردیولا و کلوپ در این بین وجود دارند.
مربیان عموما ترس از اخراج را دارند؛ زیرا هیئتمدیره و بسیاری افراد موفقیت فوری را از آنها طلب میکنند و به همین دلیل نمیتوانند استراتژیهای بلندمدت خود برای رسیدن به هدفهایشان را اجرا کنند. با وجود همه موارد گفته شده و نیز شرایط آبوهوا که در اکثر مناطق مطابق نیاز توتالفوتبال میشل و کرویف نیست، اما توتالفوتبال همچنان در برخی تیمها و ذهنها زنده است.
مارچلو بیلسا، مربی بزرگ دنیای فوتبال، هماکنون تا حدود بسیار زیادی پیرو توتالفوتبال است و سبکش شباهت بسیار نزدیکی به آن دارد: فشار سهمگین و استفاده از فضا. دو رکن فضا و توپ که بسیار برای بیلسا مهم است.
گواردیولا نیز از دیگر مربیانی است که تا حدودی به توتالفوتبال وفادار است. گرچه سبکش تفاوت بیشتری نسبت به بیلسا با توتالفوتبال دارد. پرسینگ گواردیولا به شدت توتالفوتبال نیست و نیز او ترجیح میدهد موقعیتها را با تعداد بازیکنان بیشتری ایجاد کند تا احتمال بیشتری برای به ثمر رسیدن آن باشد. همچنین گواردیولا از بازیکنان نخبه و با هوش بالا برای پاسهای کلیدی و یا دریبلزن با تکنیک بسیار استفاده میکند
در نهایت، گرچه سبک گواردیولا و توتالفوتبال شباهت زیادی با هم دارند و خود گواردیولا پرورش یافته این مکتب است، اما تفاوتهای مشخصی نیز وجود دارد و میتوان سبک گواردیولا را تلفیق توتالفوتبال هلند ۱۹۷۴ و آلمان غربی که آنها را شکست داد دانست.
منبع: Thefalse9.com
مترجم: امیرعباس شریفی
کاری از گروه فنی آنالیزتاکتیکی
مطالب مرتبط
منتخب امروز
آخرین مطالب
موضوعات داغ
در ارتباط باشید
-
دوره تخصصی آنالیز فوتبال (بخش اول)۱,۹۷۰,۰۰۰تومان
-
نرم افزار آنالیز گرافیکی۲,۵۸۰,۰۰۰تومان
-
دوره آموزش آنالیز فوتبال۱,۰۸۰,۰۰۰تومان