گواردیولای مصلحت‌اندیش تعادل بین پرس کردن و دفاع کردن را به خوبی برقرار کرده است.

مطمئن بودن نسبت به هر چیزی در این فصلِ بسیار عجیب کار دشواری است، اما می‌توان گفت اقدام به پرس با آرامش بیشتر، تعادل دفاعی موثرتری را برای منچسترسیتی به ارمغان آورده است.

احتمالا در فوتبال هیچ واژه‌‌ای به اندازه‌ی “مصلحت‌اندیشی” اشتباه استفاده نشده است. تمایل به استفاده از این واژه بیشتر به عنوان مترادفی برای دفاع کردن و احتیاط بوده است و در مقابل تمایل ایده‌آل‌گراها برای حمله کردن استفاده می‌شود. مربی‌ها به دو گروه تقسیم می‌شوند: از یک طرف مصلحت‌اندیشانی نظیر سم آلاردایس، تونی پولیس و نیل وُرناک و در سوی دیگر ایده‌آل‌گراهایی همچون مارچلو بیلسا، گواردیولا و گاسپرینی. اما این به این سادگی‌ها نیست.

بیلسا شاید یک مورد خاص باشد. سرمربی لیدز قواعدی دارد که هرگز از آن‌ها منحرف نمی‌شود و سابقه‌ی خانوادگی‌اش نشان می‌دهد که به پاداش برد به نوعی که برخی بازیکنان و مربیان در قرارداد خود می‌گنجانند احتیاج نداشته است. او استطاعت اصول‌گرا بودن را داراست. اما به همان اندازه این ایده که او درست قبل از کریسمس به اولترافورد رفته بود تا نوعی نمایش برگزار کند و یا شاید تهدید منچستریونایتد را دست کم گرفته بود، خنده‌دار است. لیدز در آن شب به آن روش بازی کرد، چرا که بیلسا فکر می‌کند آن بهترین روش برای نتیجه گرفتن است.

درست است که سبک پرس نفر به نفر او، به مک‌تومینای اجازه‌ داد گل بزند و یونایتد را پیش بیندازد، اما گل دوم تا حدودی ناشی از شکست متئوس کلیچ در دنبال کردن مک‌تومینای بود. وقتی پس از گذشت سه دقیقه دو بر صفر عقب افتاده‌اید، مخصوصا در مقابل تیمی مانند منچستر یونایتد که در ضد حملات خوب عمل می‌کند، بازی تقریبا تمام شده است. بیایید تصور کنیم سه دقیقه‌ی ابتدای بازی اتفاق نیفتاده بود، در این صورت بازی‌ای که لیدز در تعداد شوت‌ها ۲۴ به ۱۷ شکست خورده ناگهان خیلی بهتر به نظر می‌رسد. اگر لیدز می‌توانست گل اول را به ثمر برساند بازی بسیار متفاوتی را می‌دیدیم.

این منطقی است که خطرات ناشی از این سبک پرس کردن را برجسته کنیم تا به شکستن انسجام تیم و همین‌طور اشتباهات فردی اشاره کنیم، اما اشاره به این‌که بیلسا به نوعی ساده‌لوح باشد، ناشی از ناتوانی در درک صحیح دیدگاه او نسبت به فوتبال است. او شکست‌های سنگین را به جان می‌خرد، چرا که معتقد است مزایای آن در بلند مدت بیشتر از معایب آن خواهد بود. او از نظر خودش “مصلحت‌اندیش” است؛ رویکرد “غیرمصلحت‌اندیشانه” یعنی برای جلوگیری از سرافکندگی در پناهگاه شکست‌های با اختلاف کم پنهان شویم.

این می‌تواند به واقعیت گسترده‌تری اشاره داشته باشد: تعداد کمی از مربیان مصلحت‌اندیش نیستند. برای اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها نتیجه حرف اول را می‌زند و سبک، وسیله‌ای برای رسیدن به این هدف است. برخلاف تصور عموم، ژوزه مورینیو با توجه به عزم آشکارش برای لذت بردن از نتیجه و پیروزی حتی به مورینیویی‌ترین شکل ممکن، احتمالا ایده‌آل‌گراترین مربی لیگ برتر است.

تاتنهام در مقابلِ کریستال‌پالاس و وولورهمپتون -که به نظر می‌رسید با عقب نشستن و دفاع از گل برتری‌اش کار ساده‌ای در پیش داشته باشد- امتیاز از دست داده است. آن‌ها در ۱۰ دقیقه‌ی پایانی بازی‌های این فصل ۹ امتیاز از دست داده‌اند.

فرمول کلاسیک مورینیو دیگر کارایی لازم را ندارد که دلیل آن یکی از این سه یا ترکیبی از آن‌ها است:

۱) بازیکنان دفاعی او به اندازه‌ی کافی خوب نیستند

۲) او دیگر استاد دفاعی بازی کردن نیست

۳) او همچنان بر روش خود پافشاری می‌کند نه چون بهترین راه برای رسیدن به نتیجه است، بلکه می‌خواهد نکته‌ای را بیان کند

هر کدام از آن‌ها که باشد، مربی تاتنهام بارها و بارها کاری را انجام می‌دهد که موثر نیست و این دقیقا نقطه‌ی مقابل مصلحت‌اندیشی است. در بیشتر موارد درگیری‌های بزرگ فلسفی در فوتبال بین مصلحت‌اندیش‌ها و ایده‌آل‌گراها نیست، بلکه بین دو رقیب مصلحت‌اندیش رخ می‌دهد.

این نکته‌ای بود که گواردیولا هنگام ورود به منچسترسیتی در سال ۲۰۱۶ به آن اشاره کرد، وقتی از او پرسیده شد آیا سبک بازی او می‌تواند در لیگ برتر انگلیس هم مانند اسپانیا و آلمان موثر باشد؟

مردم می‌گویند “شما باید بیش از این مصلحت‌اندیش باشید.” مصلحت‌اندیش‌تر از من؟ معذرت می‌خواهم… وقتی در مورد مصلحت‌اندیشی حرف می‌زنیم درباره‌ی یک راه مشخص یا چیزی برای بحث کردن راجع به فوتبال صحبت نمی‌کنیم. این در رابطه با آمار و ارقام است. و آمار، خب من خوب هستم… من این‌جا نیستم که یک فوتبال خارق‌العاده‌ی چشم‌نواز خلق کنم، من این‌جا هستم تا بازی‌ها را ببرم.

بیلسا در حال تماشای شکست ۵ بر ۰ لیدز مقابل وست‌بروم در هاوثورن (ورزشگاه وست‌برومویچ)

به نظر می‌رسد این روزها تقسیم‌بندی مصلحیت‌اندیش/ایده‌آل‌گرا بهانه‌ای شده است برای مواقعی که یک تیم قدرتمندتر به یک تیم ضعیف‌تر می‌بازد؛ چیزی که در این فصل هم بسیار دیده شده است: مثلا شاید پس از شکست ۲-۵ منچسترسیتی مقابل لسترسیتی.

رودری، هافبک من‌سیتی، گفت: «در بازی‌هایی شبیه به این‌جایی که تیم حریف هیچ کاری نمی‌کند- شما کمی گیج می‌شوید. این روشی نیست که من دوست دارم بازی کنم.»

با این حال شواهدی وجود دارد که گواردیولا در حال تغییر است. مصلحت‌اندیشی ذاتی‌اش او را به سوی تعاریفی سنتی‌تر از اصطلاحات فوتبالی سوق می‌دهد. سیتی که روز یکشنبه به مصاف چلسی خواهد رفت، با خوردن ۱۲ گل در ۱۴ بازی بهترین آمار دفاعی این فصل لیگ برتر را از آن خود کرده است. این به خودی خود غیر عادی نیست. در دو فصل گذشته آن‌ها دومین تیم برتر از نظر دفاعی بوده‌اند و در فصل ۱۸/۲۰۱۷ نیز بهترین آمار دفاعی لیگ را به ثبت رسانده‌اند.

اما گل‌های دریافتی به عنوان یک معیار استفاده‌ی چندانی ندارند. سیتی در حفظ مالکیت توپ بسیار مهارت دارد، به طوری که بیشتر حریفان برای ایجاد مشکل روی دروازه‌ی آن‌ها، به اندازه‌ی کافی توپ را در اختیار ندارند.

سیتی از زمان پیوستن گواردیولا در مقابل تیم‌هایی به مشکل خورده که توانسته‌اند از پرس آن‌ها فرار کنند که همین اتفاق دفاع آن‌ها را قابل دسترسی نشان می‌دهد. این قاطعیت برای مقابله نکردن با این مشکل بود که منجر به شکست و خروج آن‌ها از لیگ قهرمانان در مقابل تیم شگفتی‌ساز لیون در ماه آگوست و همچنین تساوی برابر لیورپول و تساوی دور از انتظار و بدون گل برابر یونایتد شد.

از زمان گل قیچی برگردان مایکل آنتونیو برای وستهم در ماه اکتبر، سیتی در ۷۰۲ دقیقه از بازی‌های لیگ برتر تنها ۱ گل دریافت کرده است. آن‌ها نسبت به فصل ۱۹/۲۰۱۸ در هر بازی ۲۱.۸% فشار کمتری ثبت کرده‌اند که احتمالا نشان می‌دهد گواردیولا نسبت به ایده‌ی خود مبنی بر پرس شدید از جلو کوتاه آمده است. البته با توجه به این که این عدد نسبت به افت ۲۲.۷ درصدی میانگین لیگ تفاوت چندانی ندارد، ممکن است تنها پاسخی طبیعی به شرایط کرونایی حاکم باشد.

اگرچه ممکن است چیزی مستقیما در نظر گرفته نشده باشد، اما این بدان معنا نیست که قابل توجه نباشد. مطمئن بودن نسبت به هر چیزی در این فصلِ بسیار عجیب کار دشواری است، اما می‌توان گفت اقدام به پرس با آرامش بیشتر، تعادل دفاعی موثرتری را برای منچسترسیتی به ارمغان آورده است. مصلحت‌اندیشی نکته‌ای است که گواردیولا می‌تواند از آن استقبال کند.

منبع:theguardian.com
نویسنده: جوناتان ویلسون
مترجم: سید مهدی طباطبائی