نیمفضا آنقدر به خطوط طولی زمین نزدیک نیست که بتوان آن را محدودیتی برای بازیکن صاحب توپ در این منطقه در نظر گرفت. چنانکه این محدودیت اغلب برای بازیکنان حاضر در گوشهی زمین در نظر گرفته میشود. بنابراین نیمفضا تلفیقی ایدهآل از “من فضای کافی در اختیار دارم” و “هر آنچه در میدان دید من نیست اهمیت زیادی ندارد” است.
البته این نباید به معنای واقعی و مطلق کلمه در نظر گرفته شود. این صرفا توضیح تئوری موارد اساسی در یک موقعیت ایدهآل است که ممکن است همیشه در بازی اتفاق نیفتد. بنابراین باید بسته به شرایط این جنبهها را در نظر گرفته و ارزیابی کرد. گاهی در برابر بعضی تیمها ممکناست استفاده از گوشههای زمین بهترین راه برای حملهکردن باشد.
حالا که صحبت از حمله کردن شد، بیایید نگاهی به مزایای استفاده از نیمفضا در حملات بپردازیم. در اصل، نیمفضا یک پویایی (دینامیک) مثبت برای بازی ترکیبی و همینطور فضای اضافی فراهم میکند.
بازی پاسکاری
بهدلیل ماهیت هدفمند فوتبال و عامل پوشش سایهها (تلاش برای بستن مسیرهای پاس بهجای یورش بردن بهمنظور تصاحب توپ)، پاسهای مورب جایگزینی بسیار مهم برای پاسهای افقی و عمودی هستند.
پاسهای عمودی سریعترین راه برای بهدستآوردن فضا هستند. از سوی دیگر، نمای زمین برای دریافتکنندهی پاس محدود است، زیرا او معمولا پشت به دروازهی حریف است و نمیتواند ببیند پشت سر او چه میگذرد. همچنین اگر دریافتکننده حریفی در پشت سر خود داشتهباشد، نمیتواند بهسمت دروازهی حریف بچرخد و باید توپ را رو بهعقب بهجریان بیندازد.
پاسهای افقی در درجهی اول برای تغییر جناح و انتقال بازی مورد استفاده قرار میگیرند و همچنین میتوانند به فرار از فشار کمک کنند، اما پاسهای عرضی مستقیما فضایی برای شما بهدست نمیآورند، بنابراین فشاری روی دروازه حریف ایجاد نمیشود.
یک پاس عمودی یا افقی حداکثر میتواند باعث یک تغییر جهت ساده در بازی شود و حرکت کردن را برای حریف سادهتر کند، کافی است حریف در جهت توپ حرکت کند. در صورتی پاسهای افقی یا عمودی میتوانند وضعیت جدید و امیدوارکنندهای ایجاد کنند که یا بازیکنان تیم حریف اشتباه جایگیری کرده باشند و یا توپ به نحوی تغییر جهت بدهد.
در یک مجموعه از پاسهای عرضی ارسال شده از یک سمت زمین بهسوی دیگر، توپ از مناطق مختلف ارزشمندی عبور خواهد کرد؛ ولی وقتی بهطرف دیگر زمین برسد از نظر تئوری تاکتیکی در همان نقطهی شروع قرار گرفتهاست.
همین قضیه برای پاسهای عمودی نیز صادق است. هرچند این پاسها خطر بیشتری ایجاد میکنند، چرا که در صورتیکه توپ در حرکتهای عمودی از مدافعان حریف عبور کند (بهویژه در حالتی که مدافع حریف و مهاجم خودی پشتبهپشت هم قرار دارند)،
یک شانس مسلم گلزنی ایجاد شدهاست. بهطور کلی دربارهی “ساده بودن” این پاسها در مناطق حساسی مانند محوطهی جریمه -که هر پاسی میتواند مستقیما به شوتزنی منجر شود- استثناهایی وجود دارد.
یک پاس مورب، هم فضا را بهدست میآورد و هم بازی را انتقال میدهد که به معنای آن است که گیرندهی پاس از میدان دید بهتری برخوردار بوده و شانس بهتری برای پاس دادن دارد. مسئلهی تحت فشار قرار ندادن حریف در پاسهای عرضی و محدودیت زاویهی دید در پاسهای طولی، بهراحتی با پاسهای مورب حل میشوند. بنابراین، پاسهای مورب مزایای پاسهای افقی و عمودی را ترکیب کرده و اشکالات مربوط به آنها را خنثی میکنند.
ارسال یک پاس مورب باعث میشود حریف حرکت پیچیدهتری نسبت به دو حالت دیگر داشته باشد. تیم حریف باید همزمان هم فاصلهی بین نفرات و هم جهت قرارگیری نفرات را تنظیمکند. در بیشتر موارد، پاس مورب حریف را وادار میکند تا در جایگیری تا حدودی نامتقارن رفتار کند. این یعنی تکتک مدافعان تیم باید کمی متفاوت حرکت کنند که میتواند منجر به بروز اشتباهات فردی بیشتری شود.
این موضوع بهطور خاص چه ارتباطی با نیمفضاها دارد؟ از یک طرف تمرکز روی دروازه در نیمفضاها منجر به مورب بودن میشود و از طرف دیگر محلیکه توپهای مورب از آنجا ارسال میشوند حائز اهمیت است.
پاس مورب ارسال شده از مرکز زمین از دروازه فاصله میگیرد و پاس مورب ارسال شده از گوشهی زمین بهسمت دروازه حرکت میکند؛ ولی بهدلیل فاصلهی زیاد گوشههای زمین تا دروازه، بازیکن برای دریافت پاس به شکل مناسب مجبور است تا پشت به دروازه و رو به توپ قرار گیرد.
همانند پاسهای مورب نسبت به پاسهای طولی و عرضی، نیمفضا هم از مزایای هر دو منطقهی مرکزی و گوشهها برخوردار است و معایب آنها را تا حدودی برطرف میکند. پاسهای مورب از نیمفضا میتوانند هم به مرکز زمین (که اهمیت استراتژیکی زیادی دارد) و هم به گوشهها ارسال شوند.
نکته اینجاست که میدان دید موجود در نیمفضاها مسیر رسیدن توپ به دروازه را برای شما هموار میکند. این مزایای مورببودن در نیمفضاها و ماهیت قرارگیری نیمفضا نسبت به دروازه، از ویژگیهای کلیدی این منطقه هستند.
از این گذشته، پاسهای مورب شخصیت گستردهای دارند. ارسال یک پاس ۳۰ متری سالم در هر دو حالت افقی و عمودی دشوار است، چرا که حریف میتواند -قبل از رسیدن توپ- بهسرعت کانالها را مسدود کند.
یک پاس مورب میتواند این مسیرهای افقی و عمودی را “میانبر” بزند که شانس سالم به مقصد رسیدن توپهای بلند را بیشتر میکند. یک اثر جانبی جالب دیگر این است که یک پاس بلندِ عمقی و موربِ ارسالشده از نیمفضا به مرکز زمین میتواند همزمان فضای افقی و عمودی را فراهم آورد.
عامل دیگر مورب بودن به پاسهای ارسالی مربوط نیست، بلکه به حرکات حریف مربوط میشود.
مثلثات در نیمفضا
یک حرکت افقی یا عمودی معمولا کوتاهتر از یک حرکت مورب با اثری مشابه است، البته این یک امر مطلق نبوده، ولی دانستن آن خالی از لطف نیست. تیمی که ۴۲۴ بازی میکند و چهار مهاجم خود را جلوی چهار مدافع و پشت سر چهار هافبک حریف قرار میدهد، به حریف اجازهی دسترسی آسان به مهاجمان خودی را داده است. ولی اگر خط حمله با فاصلهی کمتری در کنار هم جایگیری کنند، دو مهاجم بیرونی (وینگر) در موقعیت میانی قرار خواهند گرفت.
آنها بین موقعیت طبیعی خود و موقعیت مهاجم مرکزی قرار دارند و بهجای دو بازیکن، مابین چهار بازیکن حریف قرار گرفتهاند. درحالیکه بهنظر میرسد این کار باعث ایجاد فشاری غیرضروری شده و کار مدافعان حریف را تسهیل میکند، اما اینطور نیست. اگر وینگر به این موقعیت میانی رفته باشد، حریف باید مسیری طولانیتر را برای پوشش او طی کند.
بیایید به یک محاسبهی نمونه نگاهی بیندازیم:
ما دو خط چهار نفره داریم: خط هافبک و خط دفاعی -و منحصرا هر بازیکن در این خطوط- به فاصلهی ۱۰ متری از یکدیگر قرار گرفتهاند. بین آنها در یک فاصلهی فرضی ۵ متری چهار مهاجم حریف جاگیری کردهاند.
هر مهاجم از نظر طولی دقیقا مابین یک مدافع و یک هافبک حریف قرار گرفته است. بنابراین هر مهاجم در طول به فاصلهی ۵ متری از هر دو طرف خود یک بازیکن حریف را میبیند و در عرض به فاصلهی ده متری از یک بازیکن همتیمی قرار گرفتهاست.
برای سادهتر شدن مسئله، سرعت دویدن رو به عقب را به اندازهی همان دویدن رو به جلو در نظر بگیرید.
حال وینگرها را به وسط متمایل میکنیم و مدافعان کناری حریف را سر جای خود نگه میداریم. همچنین فرض میکنیم که وینگرها دقیقا ۵ متر به مهاجمان خودی نزدیک شدهاند. حالا مدافعکناری و وینگر تیم حریف برای پوشش این بازیکنان نباید ۵ متر حرکت کنند، بلکه باید مسافتی حدود ۷ متر (۷.۰۷۱۰۶۷۸) را طی کنند. بنابراین حدود دو متر دوندگی بیشتر برای ایجاد فشار بر روی وینگر لازم است. یعنی این وینگر فضا و زمانِ کمی بیشتری برای عکسالعمل خواهد داشت.
اکنون دوباره این سوال مطرح میشود: نیمفضا در این مورد چه مزیتی نسبت به دیگر مناطق دارد؟ در یک موقعیت میانخطی، اگر بازیکن حریف به سمت بالا (رو به جلو) حرکت کند، مسیر حرکت بازیکن مد نظر ما از دروازه منحرف خواهد شد. همچنین تیم حریف با هدایت بازیکنان کناری خود به مرکز و ایجاد فشردگی، بهراحتی مرکز زمین را پوشش میدهد و جلوی ارسال پاسهای مستقیم به گوشهها را نیز میگیرد.
در تصویر زیر، خط دفاعی جابهجا میشوند، ولی شکل قرارگیری خود را حفظ میکنند. در حالیکه توپ در نیمفضا قرار دارد، بازیکن کناریِ حریف نمیتواند برای ایجاد فشردگی به مرکز نزدیک شود -چرا که توپ در مرکز زمین نیست-. این یعنی یک بازیکن مرکزی بهراحتی آزاد میشود یا حداقل در برابر یک مدافع -که نمیتواند انتخابهای مهاجم برای ادامهی حرکتش را محدود کند- قرار میگیرد.
همانند وضعیت قبلی، این بار هم گوشههای زمین آزاد میشوند، البته به میزان کمتری که کنترل آنها را آسانتر میکند و این خود تفاوت نسبتا چشمگیری است.
علاوه بر این، مرکز زمین اشغال نشده است و تیم شما میتواند با پویایی بیشتری بازی را ادامه دهد. حرکت مستقیم از مرکز به نیمفضا، میتواند نزدیکترین بازیکن مرکزی حریف را به خروج از موقعیت خود تحریک کند؛ بهخصوص اگر این حرکت با یک چرخش ناگهانی یا دویدن بهسوی همان بازیکن صورت بگیرد.
این یعنی میدان دید بازیکن دریافتکنندهی پاس به سوی مرکز زمین است و یا برای ایجاد میدان دید به سوی مرکز در حال چرخش است و با این کارِ خود بازیکنان حریف را برای ایجاد فشار در نیمفضا تحریک میکند.
در این حالت، بازیکن فضای خالی بیشتری در مرکز زمین برای ارسال پاس در عمق زمین پیش روی خود میبیند و به لطف ماهیت استراتژیک مرکز، بازیکن دریافتکنندهی پاس گزینههای زیادی از هر جهت برای به جریان انداختن بازی خواهد داشت. اتلتیکو مادرید و ردبول سالزبورگ تحت هدایت راجر اشمیت، اغلب سعی میکردند از این طرحها بهره ببرند.
(در مقابل حالتهای مختلف دفاع سهنفره، این کمی متفاوت بهنظر میرسد. در شرایط خاص ممکن است یک موقعیت میانخطی وجود داشتهباشد که با وجود یک دفاع سهنفرهی کم عرض، دو کانال کناری را بهطور موثری آزاد خواهد کرد.)
این تغییر موقعیت، تیم حریف را با مشکلاتی تاکتیکی مواجه خواهدکرد. باشگاه فوتبال بارسلونا از فصل ۲۰۰۸-۰۹ تا ۲۰۱۰-۱۱ با سه بازیکن جلوی زمین -که عمدتا در نیمفضاها و فضاهای میانخطی نزدیک به نیمفضا حضور داشتند- بازی میکرد.
این موضوع بهویژه در دو فصل موفقیتآمیز آنها در لیگ قهرمانان بیشتر به چشم آمد. آنری و مسی (یا اتوئو) و ویا و پدرو از گوشههای زمین به سمت کانالهای مختلف در سمت دیگر زمین حرکت میکردند. سهنفر از آنها چهار بازیکن حریف را بهخود مشغول میکردند، در حالیکه گوشهی زمین توسط مدافع کناری جلو کشیدهی آنها مورد استفاده قرار میگرفت.
برای این منظور یک مثال کوچک وجود دارد. فرض کنید حریف ۴۴۱۱ تدافعی بازی میکند. بهدلیل نحوهی قرارگیری مدافعان کناری و مهاجمان، آنها معمولا هنگام دفاع مجبور به تغییر شکل خود به ۶۲۲ میشوند که در این صورت معمولا ژاوی و اینیستا در هر دو حالت دفاعی و تهاجمی در نیمفضاها بازی میکردند.
چرخش توپ آنها هر دو خط ششنفره -یک خط شامل شش بازیکن حریف در دفاع و خط دیگر شامل چهار مهاجم بارسلونا و ژاوی و اینیستا- را وادار به دوندگی زیادی میکرد و بهدلیل وجود بوسکتس، این تیم یک بازیکن بیشتر در خط هافبک در اختیار داشت.
این اتفاق با جایگیریهای متغیر دو بازیکن در نقش ۸ ، بازی پاسکاری کوتاهِ مخصوص بارسلونا و حرکات انعطافپذیر وینگرها و مدافعان کناری –به طور متناوب گاهی پایینتر، گاهی بالاتر، گاهی در عمق و گاهی در عرض- همراه بود. البته در فصل ۲۰۱۰-۱۱ بازگشت مداوم شماره ۹ کاذب (مسی) از عمق دفاعی حریف باعث حضور یک بازیکن بیشتر در یکسوم میانی زمین و روی نیمفضا میشد.
ترس مدافعان حریف از یک در مقابل یک شدن با مسی -همانگونه که گواردیولا اشاره کرده- فضای مناسبی را در اختیار وینگرهایی میگذاشت که به عمق فرار کرده بودند. وقتی مدافعان میانی حریف برای مهار مسی -که به کمی عقبتر رفته بود- به سمت او میرفتند، بازیکنان بارسا با دو یا چهار بازیکن به کانال موجود بین مدافعکناری و مدافع میانی یورش میبردند.
البته این قضیه هم مهم است که درک خوب بازیکن از مناطق زمین و حالتهای مختلف قرارگیری بازیکنان، باعث ایجاد این اثر میشود و بنابراین باید مورد توجه قرار گیرد. این ویژگیهای خاص اشغال نیمفضا -همانطور که بارسلونای تحت هدایت گواردیولا توانست به نمایش بگذارد- بسیار جالب هستند. این اشغال متغیر و معمولا همزمان هر دو نیمفضا در هنگام حمله -مخصوصا با مسی و اینیستا- ما را به سوی جنبهی تاکتیکی جالب دیگری سوق میدهد.
پایان بخش دوم
نویسنده: آیدین عثمانباشیک
مترجم: سید مهدی طباطبائی
کاری از گروه فنی آنالیزتاکتیکی
بخش اول مقاله را میتوانید در اینجا مطالعه کنید.
مطالب مرتبط
یک دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
منتخب امروز
آخرین مطالب
موضوعات داغ
در ارتباط باشید
-
دوره تخصصی آنالیز فوتبال (بخش اول)۱,۹۷۰,۰۰۰تومان
-
نرم افزار آنالیز گرافیکی۲,۵۸۰,۰۰۰تومان
-
دوره آموزش آنالیز فوتبال۱,۰۸۰,۰۰۰تومان
[…] بخش دوم مقاله […]