اکنون که شناخت خوبی از فلسفهی فوتبال ساری پیدا کردهایم نگاهی میاندازیم به عملکرد این مربی و فلسفهاش در تیم جدید او یعنی یوونتوس. پس از قطع همکاری یوونتوس با الگری، هواداران یووه رویای حضور گواردیولا یا زیدان را در سر میپروراندند و برخی نیز مشتاقانه منتظر حضور پوچتینوی آرژانتینی روی نمیکت بودند.
زمانی که نام ساری در اخبار به عنوان سرمربی یوونتوس شنیده شد، شاید بیشتر هواداران این تیم حالی شبیه به زمانی که الگری جای کنته را گرفت داشتند؛ نگران، ناامید و عصبانی از مدیریت باشگاه.
این حس نسبت به الگری دوام زیادی نداشت و تاکتیسین ایتالیایی با گرفتن نتایج درخشان در جامهای داخلی و موفقیتهای نسبی در اروپا، دل هواداران را به دست آورد. آیا این اتفاق با ساری نیز خواهد افتاد؟
یوونتوس با انتخاب ساری و همچنین ساری با متعهد شدن به پروژهی یوونتوس ریسک بزرگی کردند. یوونتوس به دنبال برداشتن گام بعدی در موفقیت و ساری به دنبال دادن جواب به منتقدینی که او را محکوم به نبردن جام میکنند، با آوردن جامهای متعدد بودند. اما اولین چیزی که به ذهن فوتبالدوستان خطور کرد این بود:
آیا فلسفهی فوتبال ساری، چیزی که در ناپولی و تا حدودی در چلسی دیدیم، در یوونتوس جواب خواهد داد؟
ساری برای یوونتوس یک مربی آوانگارد به حساب میآید، برای تیمی که سالهای سال مهد اصلی کاتاناچیو ایتالیاییها بوده است. در جام جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا که با قهرمانی لاجوردیپوشان خاتمه یافت، دنیا با سبک جدیدی از فوتبال روبرو شد.
سبکی که به مذاق خیلیها خوش نیامد. کاتاناچیوی ایتالیا تحت هدایت انزو برزوت سبک بازی فیزیکی، خشن و بر پایهی قطع توپ و تکلهای سنگین پس از ۳ تساوی ناامید کننده در دور گروهی با شکست برزیل زیکو و سوکراتس و سپس آلمان غربی در فینال قهرمان شد.
این سبک تدافعی فوتبال، که در این مقاله بیشتر از این به آن نخواهیم پرداخت، با هستهی یوونتوسی لاجوردیپوشان شکل گرفت. کاپیتان وقت ایتالیا و دروازبان اسطورهای یوونتوس، دینو زوف، رهبر خط دفاعی از عقب بود.
آنتونیو کابرینی، کلودیو جنتیله و گائتانو شیرئا همگی از یوونتوس در خط دفاعی تیم حضور داشتند و در خط میانی و حمله نیز ستارههایی مانند مارکو تاردلی و آقای گل مسابقات، پائولو روسی، عضو یوونتوس بودند.
این سبک از بازی از آن زمان به نوعی در فرهنگ باشگاه جا افتاده است؛ تا جایی که زمانی که رئال مادرید به بیبیسی و بارسلونا به اماسان خود مینازیدند، یوونتوس بیبیسی خود را در دفاع با بونوچی، بارزالی و کیلینی داشت. حال ساری سکان هدایت تیم را بر عهده گرفته است و میخواهد این سنت قدیمی سبک دفاع یوونتوس را به پرس از جلو تغییر دهد.
از آنجایی که ساریبال به طور معمول به عنوان یک فلسفهی تهاجمی فوتبال شناخته میشود، از عملکرد تهاجمی یوونتوس شروع میکنیم. برای درک بهتر، مانند یک تیم که در هنگام حمله به تیم حریف، به خصوص در ساریبال، از خط دفاعی شروع میکند، از خط دفاعی چهار نفرهی یوونتوس و نقش آنها در هنگام حمله آغاز میکنیم.
در چینش ۳-۳-۴ ساری در یوونتوس که اغلب استفاده شده است، با توجه به مصدومیت کیلینی و دمیرال، زوج بونوچی و دلیخت در مرکز دفاع در بیشتر بازیها مورد استفاده قرار گرفته است.
ماتیس دلیخت جوان نقش چندانی در بیلدآپ تهاجی تیم یوونتوس بازی نمیکند. این مدافع در بیشتر موارد با ارسال پاسهای بسیار مطمئن به فواصل نزدیک و به خصوص برای زوج خود، بونوچی، بر کارهای تدافعی خود تمرکز میکند.
با سنجیدن شرایط، گاهی دلیخت با کمی بالاتر آمدن و قرار گرفتن در مرز یک سوم تهاجمی یک بازیکن حریف را مجبور به اعمال فشار روی خود میکند که این موضوع باعث باز شدن مقطعی فضا برای دیگر بازیکنان میشود.(بازیکن شماره ۴ در تصویر زیر)
در آن روی سکه، لئوناردو بونوچی ۳۳ ساله با دید خوب و دقت بالایی که برای ارسال پاسهای بلند و قطری دارد، نقشی بسیار حیاتی در شکلگیری حملههای یوونتوس بازی میکند. با توجه به شناخت خوب مربیان نسبت به فلسفهی ساریبال، بسیاری از تیمهایی که مقابل یوونتوس قرار میگیرند با یک هافبک تهاجمی یا مهاجم خود اقدام به یارگیری بازیکن شمارهی ۶ (هافبک میانی، رجیستا) یوونتوس میکنند و در این شرایط، پاسهای طولی بونوچی به کمک تیم میآید.
در سمت چپ خط دفاعی، آلکس ساندرو تا حد زیادی وظایف تهاجمی را که به او محول شده است انجام میدهد و به خوبی با حضور در کنارههای خط طولی سمت چپ، به بال هجومی تیم برای فضاسازی کمک میکند.
در سمت دیگر خط دفاع که شاید یکی از بزرگترین پاشنهآشیلهای تیم ساری باشد، سه بازیکن در دسترس هستند: دنیلو، دشیلیو و کوادرادو. دو بازیکن اول در عمل در فاز تهاجمی کارایی ندارند. هر چند که میتوانند به عنوان یک نفر سوم برای حضور در یکچهارم سمت راست زمین اضافه شوند، اما خلاقیت فردی پایین آنها ابتکار عمل را از خود و تیمشان میگیرد.
قصهی خوان کوادرادو متفاوت است؛ کوادرادو که در اصل به عنوان یک هافبک و حتی بال هجومی سمت راست تراز اول در تیم فیورنتینا خود را مطرح کرد، به مرور زمان تبدیل به یک فولبک سمت راست شد.
این بازیکن سریع و تکنیکی، شاید به چشم برخی از بینندهها یکی از موثرترین عناصر هجومی تیم یوونتوس باشد، اما از منظر تاکتیکی باید گفت او کاندیدای بدترین بازیکن یوونتوس است.
شناخت ضعیف او از فضا باعث دوندگیهای بیهوده و هر از گاهی مضر میشود و مهمتر از هر چیز طبیعت فوتبال چند ضرب و اصرار به گرفتن خطا و عبورهای فرد به فرد با نگه داشتن توپ، در فلسفهی فوتبال ساری به مانند سمی کشنده عمل میکند. در عین حال ذات تهاجمی این بازیکن باعث شده تا در فاز تدافعی مشکلات بسیاری در جایگیری و پوشش فضاهای کلیدی داشته باشد.
در خط هافبک. در این خط ۳ نفره که گاهی با چینش الماسی به ۴ نفره نیز تبدیل شده است، ترکیبی نمانده که مائوریتزیو ساری امتحان نکرده باشد. حضور گردشی پیانیچ، بنتانکور، خدیرا، رمزی، ربیو، متوئیدی و چند بار انتخاب برناردسکی به عنوان هافبک وسط، به خوبی به ما میفهماند که ساری نتیجهی مطلوب را از خط میانی خود نگرفته است. سوال این است که چرا؟
در نگاه اول به نامها، هواداران یوونتوس باید بپذیرند که بازیکنی در سطح اول جهانی بین آنها دیده نمیشود و شاید میرالم پیانیچ نزدیکترین فرد به این دسته باشد که با افت شدید، او نیز از بهترینها بسیار دور است. در بُعد تاکتیکی، در بین نامهایی که به آنها اشاره شد دو بازیکن قابلیت قرار گرفتن در پست حیاتی شمارهی ۶ را دارند: بنتانکور و پیانیچ.
پیانیچ که دقایق بیشتری را نسبت به بنتانکور در آن پست گذرانده است با تحرک پایین بدون توپ خود اجازهی یارگیری به حریفان میدهد و این امر باعث میشود تا موتور اصلی تیم به سادگی از کار بیافتد. در حالی که هافبک مورد علاقهی ساری، جورجینیو، در ناپولی و چلسی میانگین ۶۰ پاس صحیح و بالای ۸۰ لمس توپ را در هر بازی داشت.
عدم تحرک لازم توسط هافبک بوسنیایی این عدد را در یکی از بازیهای اخیر یوونتوس که در مقابل بولونیا بود به ۳۴ لمس توپ و ۱۹ پاس صحیح رسانده است. او در ۳ حضور اخیر خود در ترکیب اصلی تعویض شده است و در نمایش درخشان یوونتوس در برابر اینتر پیش از شیوع ویروس و قطع شدن مسابقات سهمی نداشت. اتوموبیلی که موتورش کار نکند راه نخواهد رفت!
رودریگو بنتانکور جوان که یکی از بهترین بازیکنان این فصل یوونتوس بوده است از انعطاف خوبی برای بازی در میانهی میدان برخوردار است. فیزیک بدنی مناسب، تسلط روی توپ و دوندگی فوقالعادهی این بازیکن در بیشتر بازیهای این فصل، نجاتبخش ساری و یوونتوس بودهاند.
این بازیکن به نسبت کمتجربه برای قبول کردن وظیفهی سنگین توپپخشکن اصلی تیم باید دید خود را نسبت به زمین وسعت بخشد و سرعت تصمیمگیری خود را بالا ببرد. با توافق یوونتوس و بارسلونا برای جابهجایی آرتور ملو و پیانیچ، به نظر میآید که آرتور گزینهی مد نظر ساری برای حضور در این پست کلیدی باشد.
در دو سمت این هافبک میانی، همانطور که پیشتر اشاره شد، ساری تغییرات زیادی داشته است تا به نتیجهی دلخواه برسد. باید اعتراف کرد که ابزار در اختیار ساری در این پستها چندان مناسب فلسفهی فوتبالی او نیستند. متوئیدی، خدیرا و ربیو فاقد سرعت و برندگی لازم برای شرکت در حملات و موقعیتسازی هستند. آمار صفر گل و چهار پاس گل برای این سه بازیکن در مجموع، به وضوح این قضیه را اثبات میکند.
بلیز متوئیدی جنگنده در بیشتر بازیها گزینهی مد نظر ساری برای قرار گرفتن در سمت چپ خط میانی بوده است. این هافبک ۳۲ ساله که بزرگترین و شاید تنها نقطهی قوت بازی او دوندگی بالایش باشد، به خوبی در یک سوم تهاجمی حریف تحرک میکند و فضا را برای فولبک چپ و بال کناری باز میکند. با این حال ضعف در ارسال پاسهای کلیدی و زدن ضربهی آخر کارآمدی این مهره را به شدت کاهش میدهد.
در سمت دیگر، رودریگو بنتانکور از معدود مهرههای درخشان میانهی میدان یوونتوس بوده است. دوندگیهای بیامان و قدرت توپگیری بالا نوید یک هافبک سطح جهانی را با توجه به سن کم او به هواداران یوونتوس میدهد.
رقیب او برای این پست، آرون رمزی، در بیشتر مقاطع فصل درگیر مصدومیت و یا پایین بودن آمادگی بدنی برای مسابقات بوده است و با اینکه سبک بازی تکضرب، رو به جلو و قابلیت گلزنی خوب او به عنوان بازیکن میانی میتواند کمک فراوانی به یوونتوس کند، مصدومیتهای پیاپی و عدم هماهنگی لازم با تیم جلوی این موضوع را گرفته است.
برای جمع بندی باید گفت که تحرک بدون توپ خط میانی یوونتوس و خلاقیت فردی بازیکنان در اختیار ساری، برای اجرای ساریبال مناسب نیستند و شاید مانند فصول اخیر تمرکز یوونتوس در فصل نقل و انتقالات بر تقویت خط میانی خود باشد.
به خط آتش یوونتوس بپردازیم، جایی که مائوریتزیو ساری آن را با نام سردرد خوشایند میشناسد. یوونتوس تحت مدیریت جدید گامهای بزرگی را در زمین فوتبال و خارج آن برای ارتقا باشگاه برداشت. ساخت ورزشگاه جدید، تغییر لوگوی باشگاه و بستن قرارداد نجومی با آلیانز، تنها بخشی از پروژههای چند صد ملیون یورویی این باشگاه است که جزئیات آنها از حوصلهی مقاله خارج است.
خرید کریستیانو رونالدو از رئالمادرید شاید یکی از بزرگترین سرمایهگذاریهای ۵۰ سال اخیر بانوی پیر بود. برندهی ۵ عنوان توپ طلا و فوقتخصص بردن لیگ قهرمانان اروپا سانتیاگو برنابئو را به مقصد تورین ترک کرد تا با اضافه شدن او، آخرین قطعهی پازل یوونتوس برای قهرمانی در اروپا حل شود.
پس از خداحافظی مانژوکیچ جنگجو با یوونتوس، یوونتوس کریستیانو رونالدو، پائولو دیبالا، داگلاس کاستا، گونزالو هیگوایین و فدریکو برناردسکی را برای انتخاب در خط حمله دارد. ترکیب دیبالا، هیگوایین و رونالدو بیش از دیگر ترکیبها در این فصل توسط ساری انتخاب شده است و ما نیز تمرکز خود را بر تحلیل عملکرد این ترکیب سهنفره میگذاریم.
در چینش ابتدایی که بر تصاویر تلویزیونی میبینیم رونالدو به عنوان بال چپ، دیبالا در بال راست و هیگوایین در نوک خط حمله نشان داده میشوند؛ ترکیبی که در حالت ایدهآل برای اجرای ساریبال باید چندین بار در طول ۹۰ دقیقه جابهجا شود.
گونزالو هیگوایین آرژانتینی که هدف موردعلاقهی منتقدین فوتبال است، به علت سابقهی ۱۳ سالهی حضور در مرکز خط حمله و سرعت به نسبت پایین خود، کارایی مناسبی در کنارهها ندارد و به همین علت گرایشش به حضور در مرکز و بازی کردن پشت به دروازه برای دریافت و ارسال پاس به دو بال کناری و یا هافبکهای نفوذ کرده است.
او که آمار گلزنی معمولی تا به اینجای فصل از خود به جای گذاشته است با توجه به شناخت خوب از فوتبال ساری (رکورد ۳۶ گل در ۳۵ بازی هیگوایین برای ناپولی تحت هدایت ساری به دست آمد) به خوبی در گردش توپ و حفظ ضربآهنگ سریع بازی به تیم کمک میکند و از بازیکنان مثبت در رویکرد تهاجمی یوونتوس است.
پائولو دیبالا، جواهر آرژانتینی تورین، با وجود حضور شماتیک به عنوان بال راست با توجه به چپپا بودن گرایش حرکت به سمت وسط زمین را دارد؛ حرکتهای عرضی او به خوبی باعث بههمریختگی خط دفاعی حریف میشود،
همین موضوع باعث ناکارآمدی دیبالا در بال چپ میگردد و نیز گرایش او به مرکز خط حمله و نزدیک شدن به مهاجم مرکزی، عرض تیم یوونتوس را کم و در نتیجه اجرای دفاع فشردهی منطقهای توسط تیم حریف را آسانتر میکند.
نمونهی اجرای خوب ساریبال در بعد تهاجمی، گل یوونتوس توسط گونزالو هیگواین به اودینزه بود؛ گردش توپ سریع، پاسهای تک ضرب یا حداکثر دوضرب و شناخت نیم فضاهای موجود در بین خطوط به بهترین نحو در به ثمر رسیدن این گل اجرا شدند. اما بیایید ذرهبین را جلوتر ببریم. چه عواملی زمینهی اجرای این حمله را به وجود آورد؟
ابتدا حرکت بدون توپ مفید و سریع بازیکنان هجومی یوونتوس در بیلدآپ این گل که ثمرهی ۴ پاس پیاپی بین هیگواین و دیبالا بود.
هیچیک از این دو نفر، لحظهای از تحرک نایستادند و به درستی فضای بین هافبکها و مدافعین حریف را برای حرکت خود انتخاب کردند. البته نباید از آرایش ضعیف و بینظم خطوط اودینزه نیز چشم پوشی کرد. نکتهی حیاتی دوم که در این گل به نظر میرسد، تعداد پاس و تعداد کل لمس توپ توسط بازیکنان یوونتوس است (۸ پاس و ۱۳ لمس توپ).
با در نظر گرفتن شوت منجر به گل، تنها ۴ لمس توپ برای مهار و سپس ارسال پاس اتفاق افتاده است و سرعت گردش توپ بهخوبی اجرا شده است. در روی دیگر سکه، تیمهای تحت نظر ساری و به ویژه یوونتوس در مقابل تیمهایی که اصل فشردگی را به خوبی اجرا میکنند به مشکل میخورند.
سوپراستار پرتغالی یوونتوس و بهترین گلزن این تیم متمایل به چپ بازیها را آغاز میکند و شاید تنها بازیکن در اختیار ساری باشد که قابلیت حضور در هر ۳ پست خط حمله را دارد. او با شناخت فوقالعادهای که از فضای بین مدافعین دارد و با استفاده از سرعت بالای خود، به خوبی در موقعیت گلزنی قرار میگیرد. در اجرای فلسفهی ساری، رونالدو با ذهنیت تهاجمی خود و حرکتهای پابهتوپ رو به جلو کمک خوبی میکند، گرچه در گردش توپ بازی چندضرب و علاقهی او به حفظ توپ مانند ترمزی عمل میکند.
کریستیانو رونالدو که به قول فابریزیو رومانو (خبرنگار ایتالیایی) کسی در ایتالیا جرات انتقاد از او ندارد، شایستهی تحسین برای حرفهایگری و قدرت بدنی و روحی فوقالعادهی خود است و در عین حال لایق انتقاد برای لمس توپهای پیاپی، اقدامهای بیش از حد به شوت و عدم موفقیت در دریبلهای نفر به نفر است.
میانگین ۶۰ لمس توپ برای بازیکن یک سوم تهاجمی تیم بسیار زیاد است و میانگین ۸.۱ اقدام به شوت در هر بازی جای تفکر دارد. در حالی که شبکههای اجتماعی گرایش به تمجید از آمار گلزنی رونالدو دارند، باید درصد شوتهای موفق هر بازیکن و نسبت تعداد گل به تعداد شوت را نیز در نظر گرفت.
با بالاتر رفتن سن رونالدو، آمار اقدام به دریبل و درصد دریبل موفق او نیز به شدت رو به نزول است، تا جایی که این بازیکن ذاتا تکنیکی در آمار درصد دریبل موفق در بین ۳۰ بازیکن برتر سریآ حضور ندارد.
همچنین انگیزهی تمام نشدنی این بازیکن برای گلزنی در بازیها او را نیز به سمت مرکز خط حمله میکشاند، اتفاقی که بیش از پیش عرض تیم را کاهش و فشردگی فضا را در یک سوم تهاجمی افزایش میدهد.
با فرض قرار گرفتن این ۳ بازیکن در ترکیب اصلی، داگلاس کاستا و برناردسکی بازیکنان نیمکتنشین تیم خواهند بود. دو چپپای تکنیکی با حضور به عنوان بازیکن جانشین، عنصر غیرقابل پیشبینی بودن را به تیم اضافه میکنند. در حالی که داگلاس کاستا معمولا به راحتی از بازیکن مقابل خود عبور میکند، او نیز گرایش زیادی به حفظ توپ و بازی چندضرب دارد.
کاستا که در شاختاردونتسک و بایرنمونیخ بیشتر در سمت چپ خط حمله استفاده میشد، با توجه به سرعت بالا و تکنیک قابلتوجهی که دارد تنها قابلیت بازی در دوبال کناری زمین را دارد و استفاده از او در مرکز خط حمله کارایی نخواهد داشت.
اگر به عملکرد سمت راست تهاجمی یوونتوس در بازیهایی که کوادرادو در دفاع سمت راست و کاستا در بال راست قرار میگیرد دقت کنید، متوجه کند شدن گردش توپ در این سمت از میدان خواهید شد. برناردسکی عملکرد تاکتیکی بهتری از رقیب برزیلی خود دارد اما انعطاف بسیار پایین این بازیکن خوشنقش ایتالیایی دست ساری را برای استفاده از او بسته است. برناردسکی چپپا که همیشه در سمت راست میانه و یا خط حمله بازی کرده است،
همانند دیبالا علاقه به حرکت در عرض و استفاده از داخل پا برای اقدام به شوت دارد و در عمل حضور او در بال چپ و یا مرکز، که چند بار توسط ساری در چینش ۲-۴-۴ الماسی در پشت مهاجم امتحان شد، با شکست روبرو شده است.
در نهایت برای عملکرد بهتر در بعد تهاجمی، خط حملهی پرمهره و باکیفیت یوونتوس به دو عنصر مهم نیاز دارد. نخست نیاز به بازیکنانی با انعطاف بیشتر برای اجرای جابجاییهای پیاپی در خط حمله و دوم داشتن بازیکنانی مایل به گردش توپ سریع و بازی تکضرب.
در هنگام از دست دادن توپ، تیم تحت هدایت ساری همانطور که در گراف تاکتیکی فوق مشاهده کردید نیاز به عکسالعمل سریع و اعمال فشار به بازیکن صاحب توپ دارد. در این رویکرد برای بازپسگیری توپ که ۸ بازیکن به صورت فعال از لحظهی از دست رفتن توپ شروع به دفاع میکنند، سرعت، استقامت هوازی و شناخت کانالهای محتمل عبور توپ فاکتورهای اصلی هستند. برای درک بیشتر نحوهی اجرای این رویکرد در تیم یوونتوس، از نقش خط حمله آغاز میکنیم.
در خط حملهی سه نفرهی یوونتوس که میتوان مدعی شد از سرعت مورد نظر برای اجرای این رویکرد برخوردار است، بازیکنان در مقاطعی از بازی (معمولا تا دقیقه ۶۰) قادر به اجرای این رویکرد هستند و در ۳۰ دقیقهی نهایی، فشار هوازی بیش از حد به بازیکنان باعث افت بدنی و در نتیجه کند شدن آنها میشود. یک نمونهی پرس موفق تیمی یوونتوس را میتوان در به ثمر رسیدن گل اول آنها در مقابل لچه دید.
در زمینهی شناخت کانالهای عبوری توپ، راهی به جز تمرینهای مستمر تاکتیکی برای پیشرفت نیست و در ضمن نباید فراموش کرد که در این رویکرد خطوط ۳گانهی تیم تا حد زیادی پیوسته عمل میکنند. خط میانی یوونتوس برای اجرای این عملکرد پیر و کند است. در حالی که در این رویکرد تدافعی تیم آرایش خاصی به خود نمیگیرد و مستلزم دوندگی فراوان و قدرت قطع توپ بالاست،
شاید عادت بیش از حد بازیکنانی مانند پیانیچ، خدیرا و متوئیدی به دفاع کردن از ۳/۱ تدافعی خود و محتاط عمل کردن در قطع توپ، بزرگترین مانع برای اجرای بعد تدافعی ساریبال باشد. در نهایت خط ۴ نفرهی دفاع یوونتوس که در این فصل به رهبری لئوناردو بونوچی در زمین قرار میگیرند همانطور که پیشتر اشاره شد کاملا با دفاع سنتی ایتالیایی (کاتاناچیو) بر پایهی پوشش فضاهای اطراف محوطهی جریمه و دفاع فشرده خو گرفته است و شاید برای تغییر سبک این مدافعان بیش از ۱ فصل نیاز باشد.
یوونتوس در فصل جاری مسابقات سریآ در ۱۰ بازی ابتدایی فصل تنها ۳ بار موفق به بسته نگه داشتن دروازهی خود شد و به نظر میرسد با ادامهی فصل، مائوریتزیو ساری در بعد تدافعی خود کمی انعطاف به خرج دهد تا یوونتوس در دقایقی که خستگی بازیکنان به آنها اجازه نمیدهد، با رهبری بونوچی به دفاع کردن به نحوی که برای آنها آشناست ادامه دهند.
شروع فشار بر حریف در نیمه با مهاجمان و پوشش مناطق کلیدی زمین در ۳/۱ تدافعی خود. ثبت ۸ کلین شیت در ۱۰ بازی اخیر یوونتوس یکی از نکات مثبت پیشرفت لاکپشتوار یوونتوس در طی فصل جاری بوده است.
نتیجه گیری:
در پایان باید گفت یوونتوس و ساری برای ادامهی همکاری و رسیدن به هدفهای خود نیاز به پیشرفت چشمگیری در بازی دارند. در این راستا یا مائوریتزیو ساری باید از خود انعطاف نشان دهد و با استفادهی بهینه از داراییهای خود به ترکیبی ایدهآل برای موفقیت برسد و یا مدیریت باشگاه یوونتوس باید ابزار لازم برای اجرای ساریبال را برای مربی خود فراهم کند.
با توجه به انتقال آرتور ملو به یوونتوس به نظر میرسد که یوونتوس همچنان به ساری و فلسفهی فوتبالش اعتقاد دارد و میخواهد شرایط را برای اجرای این رویکرد فراهم کند.
یوونتوس در حال حاضر پس از قبول شکست در ضربات پنالتی در فینال جام حذفی ایتالیا با اختلاف امتیازی مناسبی نسبت به لاتزیوی جذاب سیمونه اینزاگی در صدر جدول سریآ قرار دارد. راهراه پوشان منتظر ماه اوت برای بازی برگشت در مقابل لیون فرانسه هستند، جایی که با توجه به شکست ۱-۰ در خانهی حریف کار آسانی برای صعود به مرحلهی یکچهارمنهایی لیگ قهرمانا اروپا ندارند.
نویسنده: گرشاسب دانایی
کاری از گروه فنی آنالیزتاکتیکی
آنالیز تاکتیکی اولین وبسایت فارسیزبان با محوریت تحلیل و آنالیز فوتبال
مطالب مرتبط
2 دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
منتخب امروز
آخرین مطالب
موضوعات داغ
در ارتباط باشید
-
دوره تخصصی آنالیز فوتبال (بخش اول)۱,۹۷۰,۰۰۰تومان
-
نرم افزار آنالیز گرافیکی۲,۵۸۰,۰۰۰تومان
-
دوره آموزش آنالیز فوتبال۱,۰۸۰,۰۰۰تومان
[…] منبع:https://tacticalanalysis.ir/ […]
[…] منبع:https://tacticalanalysis.ir/ […]