شاید درک این موضوع بسیار ساده باشد که رئال مادرید تنها دو بازیکن خطرناک دارد که به صورت جدی می‌توانند به لیورپول آسیب بزنند. البته نباید از این موضوع گذشت که رئال مادرید، خط‌ ها‌فبک بسیار قدرتمندی با حضور لوکا مودریچ و تونی کروس دارد؛ همچنین مارکو آسنسیو این توانایی را دارد تا در لحظات خاص اتفاقات جادویی را رقم بزند.

رودریگو، دیگر جوان تیم مادریدی نیز در این فصل لیگ قهرمانان عملکرد بسیار خوبی از خود نشان داده و مهره مهمی‌ در ترکیب کهکشانی‌ها‌ به شمار می‌رود. فدریکو والورده، در موقعیت شناسی عالی  و در زمان مناسب در بهترین مکان‌ قرار می‌گیرد. ادواردو کاماوینگا یکی از ذخیره‌ها‌ی طلایی تیم آنچلوتی است؛ در نهایت می‌توان گفت آن‌ها یک تیم هستند که می‌تواند به عنوان بازیکنان حاشیه‌ای خود ادن‌ها‌زارد، ایسکو و گرت بیل را داشته باشد.

با این حال اما این حس وجود دارد که ماموریت دفاعی تیم یورگن کلوپ، متوقف کردن دو بازیکن بسیار مهم رئال مادرید است. کریم بنزما و وینیسیوس جونیور، شاید تنها بازیکنان درخشان رئال مادرید در این فصل نبوده‌اند اما می‌توان گفت بهترین عملکرد را از خود به ثبت رسانده‌اند. معیارهای متفاوتی برای بررسی آمار این دو بازیکن وجود دارد اما از نظر تعداد گل و پاس گل هیچ بازیکنی حتی به آن‌ها‌ نزدیک هم نشده است.

متوقف کردن بنزما، وظیفه اصلی تیم لیورپول خواهد بود اما برای مقابله با او ممکن است تغییر تاکتیک خاصی در خط دفاع و ساختار دفاعی لیورپول رخ ندهد. نخستین نکته درباره این موضوع  حضور ویرجیل فندایک است؛ بهترین مدافع مرکزی حال حاضر اروپا در ترکیب قرمزهای آنفیلد قرار دارد.

نکته بعدی درباره مهاجم فرانسوی است؛ او گاها در مواقعی خلق موقعیت می‌کند که از هیچ بازیکنی، کار خاصی برای دفع موقعیت ساخته نیست. از مناطقی که هیچ مدافعی نمی‌تواند آن را پوشش دهد وارد می‌شود و با و توپ را به شکلی به سمت دروازه شلیک می‌کند که هیچ دروازبانی نمی‌تواند آن را مهار کند.

گل بنزما به منچستر سیتی که ادرسون ناتوان از مهار آن بود نمونه‌ای از این حرکات است. متوقف کردن وینیسیوس اما ممکن است آسان تر باشد. در روزهای خوب خود، این جوان برزیلی می‌تواند به یک بازیکن ویرانگر تبدیل شود. در مواقع دیگر اما می‌تواند از طریق نفوذ از جناحین بر بازی تاثیر بگذارد و برای هم تیمی‌هایش موقعیت‌ها‌ی خطرناکی را خلق کند اما اگر بتوان او را در این زمینه محدود کرد؛ دیگر آنچنان قادر به ضربه زدن به حریفان نیست. لیورپول باید از دیدار قبلی خود با رئال مادرید درس بگیرد.

 

 

در مرحله یک چهارم نهایی فصل گذشته، لوکا مودریچ در یک روز عالی با استفاده از توانایی هر دو پای خود، توپ‌ها‌ی بلند بسیاری را در منطقه پشت سر آرنولد ارسال کرد که در نهایت منجر به پیروزی ۳ بر ۱ رئال مادرید شد. در صحنه گل اول وینیسیوس به سمت دروازه حرکت کرد و توانست با ضربه خود دروازه آلیسون را باز کند. در گل دوم نیز با پشت سر گذاشتن آرنولد توپ را برای آسنسیو فراهم کرد و او دروازه را گشود.

لیورپول با جبران یکی از گل‌ها‌ سعی کرد به بازی بازگردد اما وینیسیوس مجددا دروازه آلیسون را باز کرد. با بیان این نکات واضح است که متوقف کردن وینیسیوس اهمیت بسیار زیادی دارد. البته که لیورپول در آن بازی مدافعان اصلی خود را در اختیار نداشت. شکی وجود ندارد که اوزان کاباک و نات فیلیپس از لحاظ کیفیت فاصله بسیاری با بازیکنان اصلی لیورپول در این پست دارند. یکی از آن‌ها‌ به نوریچ رفت و دیگری با بورنموث فاتح مسابقات چمپیونشیپ شد.

تهدید وینیسیوس اما همچنان بسیار جدی است. او به خوبی در پشت سر دفاع کناری لیورپول و نیز بین مدافع میانی و کناری این تیم می‌تواند نفوذهای ویرانگری داشته باشد. در حالی که محمد صلاح در جلوی زمین حضور دارد و سعی دارد تا بر روی فرلاند مندی فشار بیاورد و آرنولد نیز باید در این حرکت نقش خود را ایفا کند؛ باید در عین حال مراقب حرکات وینیسیوس نیز باشد که می‌تواند از طریق کانال آن سمت زمین حمله کند.

مدافع میانی باید به بنزما توجه کند و مراقب او باشد و این موضوع به ایجاد فضای خالی برای انجام حرکات وینیسیوس کمک می‌کند.

 

کروس توپ را نگه داشته و برای وینیسیوس ارسال می‌کند.

 

او توپ را با سینه خود کنترل کرده و به پایین می‌آورد و پس از آن به سمت دروازه شلیک می‌کند. دومین گل نیز به همین شکل است اما این مرتبه مندی به جای وینیسیوس نفوذ کرده است.

 

 

نکته قابل توجه در این صحنه، حرکت معکوس بنزما به سمت توپ است. گرچه این حرکت به شکل معمول باعث ایجاد فضا نمی‌شود اما تیم رئال مادرید از این روش در آن منطقه از زمین استفاده می‌کند و نقش بنزما به عنوان یک ۹ کاذب کاملا مشهود است. در همین زمان نیز وینیسیوس در پشت سر او شروع به دویدن می‌کند. این موضوع دقیقا همان حرکتی است که لیورپول در سوی دیگر میدان تلاش به انجام آن دارد. به حرکت سادیو مانه در عمق، صلاح و لوییز دیاز شروع به فرار و دویدن می‌کنند.

بازی رئال اما در این سمت بسیار متمرکزتر از لیورپول است. به خصوص اگر والورده که کمی‌ عقب‌تر بازی می‌کند به سمت راست برود می‌توان آن را مشاهده کرد. علاوه بر تمام این موضوعات چرا باید بنزما خود را درگیر رو در رو شدن با ویرجیل فندایک کند؟

لیورپول برای جلوگیری از خارج شدن بنزما از موقعیت خودش باید زوج خوبی را در کنار فندایک در مرکز خط دفاعی قرار دهد. جوئل ماتیپ و ابراهیما کوناته دو انتخاب قابل تصور هستند؛ البته که احتمال حضور کوناته به دلیل سرعت نسبتا بهترش در مقایسه با ماتیپ بیشتر است.

 

نبرد الکساندر آرنولد و وینیسیوس جونیور یک جنگ کلیدی خواهد بود اما سه راه وجود دارد که لیورپول می‌تواند به کمک آن در این نبرد پیروز شود:

۱-الکساندر آرنولد باید در موقعیت‌ها‌ی یک در مقابل یک به خوبی دفاع کند. او اغلب به دلیل کیفیت تدافعی‌اش مورد انتقاد قرار می‌گیرد که می‌توان به عنوان مثال به دیدار فینال جام حذفی در برابر چلسی اشاره کرد. رد شدن از او در موقعیت‌ها‌ی یک در برابر یک بسیار دشوار است اما مشکل زمانی رخ می‌دهد که او در بالای زمین حضور دارد و فضای بسیار مناسبی برای حریف در پشت سر او شکل می‌گیرد.

۲-آرنولد باید حمله کند. او همچنین خلاق‌ترین بازیکن لیورپول نیز است. این موضوع به خصوص با غیبت بالقوه تیاگو اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و لیورپول نیاز بیشتری به پاس‌ها‌ی کلیدی او خواهد داشت. وینیسیوس از نظر دفاعی بسیار سخت کوش است. شاید بتواند آرنولد او را در زمین رئال محبوس کند و مانع نفوذ او شود.

۳-اگر آرنولد بخواهد حمله کند؛ لیورپول باید مراقب فضای پشت سر او باشد. کلوپ ممکن است بخواهد یکی از‌ها‌فبک‌ها‌ی خود را مامور پوشش آن فضا کند و چنین وظیفه ای را در تمام مدت زمان بازی بر دوش او بگذارد. جوردن هندرسون در مدت زمانی این وظیفه را در گذشته بر عهده داشته است و توانسته بود این وظیفه را با موفقیت پشت سر بگذارد و برای این کار کاملا مناسب است. اگر فابینیو و تیاگو به این مسابقه نرسند و یا کاملا آماده نباشند؛ هندرسون باید در پست دیگری بازی کند و به همین دلیل به نظر می‌رسد که جیمز میلنر گزینه مناسب دیگری براش پوشش فضای پشت سر آرنولد می‌تواند باشد.

گاها ما اهمیت تقابل‌ها‌ی انفرادی را در مسابقات نادیده می‌گیریم.‌ ها‌فبک‌ها‌ی میانی کمتر از گذشته به چنین درگیری‌ها‌یی می‌پردازند و شاید آنچنان شاهد تقابل‌ها‌ی انفرادی بین مهاجمان مرکزی و مدافعان میانی نباشیم؛ با این وجود اما تقابل بین وینگر و مدافع کناری یکی از نبردهای همیشگی فوتبال است. با توجه به اینکه  در این بازی وینگر، بهترین بازیکن در ضد حمله برای تیمش و مدافع کناری نیز بهترین مهره خلاق تیمش است؛ این جدال می‌تواند بسیار با اهمیت و تاثیر گذار باشد.

 

منبع: The Athletic
مترجم: امیرعباس شریفی
کاری از گروه فنی آنالیز تاکتیکی