نبرد شاگرد و استاد در حالی شکل گرفت که آرتتا به خوبی از تفکرات پپ آگاه بود؛ آرتتا نشان داده که می‌تواند همزمان کنش‌گرا و واکنش‌گرا باشد. در این بازی نیز در نیمه دوم توانست مالکیت توپ بهتری داشته باشد و هرچند که در مرحله گذار و ساختن تیم خود است بتواند منچسترسیتی پپ – که سابقه قهرمانی های متعددی را دارد – را تحت فشار گذارد.

آرتتا به خوبی نشان داده که می‎‌تواند از آرایش‌های ۵ دفاعه به خوبی استفاده کند. حضور تیرنی در نقش Overlaping CenterBack و نفوذهای غیرقابل پیش‌بینی او و شعاع حرکتی تاثیرگذار آبوامیانگ از این تیم در سمت چپ زمین سلاحی خطرناک ساخته است.

پپ نیز که در بازی های اول خود مجبور بود ۱-۳-۲-۴ بازی کند بالاخره توانست به آرایش موردعلاقه خود بازگردد و در این بازی نیز شاهد تقابل‌های تاکتیکی زیبایی از دو مربی اسپانیایی بودیم.

 

آنالیز بازی

قبل از این که چیزی در مورد بازی گقته شود، در مورد نبوغ گواردیولا همین بس که آرایش بازی برای او فقط ابزاری است که اصول و ایده‌های او را پیاده کند.

قبل از بازی تصور می‌شد که سیتی با ۳-۳-۴ همیشگی به مصاف آرسنال می‌رود؛ اما تغییر آرایشی هوشمندانه به آرایش ۳-۴-۳ برخی ضعف‌های سیستمی سیتی را پوشش داده بود. در طرف مقابل هم آرتتا درس‌هایی از استاد خود یاد گرفته اما علی‌رغم آگاهی از نقاط قوت و ضعف‌های سیتی، استراتژی خوبی اتخاذ نکرده بود.

اکنون تیم‌های جزیره می‌دانند که منچسترسیتی در انتقال به دفاع ضعف دارد؛ به‌خصوص وقتی ۳-۳-۴ بازی می‌کند. در بازی با آرسنال تصمیمی هوشمندانه گرفته شده بود تا برای جلوگیری از ضد حملات و فرار از پرس‌های آرسنال راهکاری داشته باشند و آن تغییر آرایش به ۳-۴-۳ بود. آن‌ها در حفظ توپ و انتقال به دفاع با داشتن برتری عددی به‌راحتی هرچه تمام مرحله‌به‌مرحله بیلدآپ حمله را طراحی می‌کردند.

از مهارت‌های پپ گواردیولا شناسایی فضا و خلق آن از طریق حرکات بدون توپ و زوج‌سازی است. یکی از راه‌های زوج‌سازی، یک-دو کردن در عرض است؛ گواردیولا او با قرار دادن وینگرهای پای مخالف در کناره‌ها این کار را بسیار خوب انجام می‌دهد.

محرز به استرلینگ پاس داده و پس از اورلپ کانسلو به فضای ایجادشده حرکت می‌کند (یک-دو در عرض می‌زند) و منجر موقعیت خلق می‌شود

وقتی از نبوغ گواردیولا صحبت می‌کنیم از چه چیز حرف می‌زنیم؟

یک تغییر تاکتیکی هوشمندانه که حتی موجب به ثمر رسیدن گل منچسترسیتی نیز شد. نقشی که رحیم استرلینگ در این بازی به عهده گرفته بود free Roaming بود. او تنها بازیکنی بود که اجازه داشت به همه جای زمین سر بزند؛ در حالی که او در اصل وینگر است.

استرلینگ با خارج شدن از پست خود در طول بازی پارها و پارها نظم دفاعی تیم آرسنال را به‌هم زد. به تصاویر زیر دقت کنید. در هر ۳ تصویر زیر استرلینگ با آزادی کامل در مناطق ۱۱ و ۱۴ زمین (در اینجا می‌توانید به خوبی با Znoe 14 آشنا شوید) صاحب توپ شده و موقعیت خلق کرده است.

باز هم استرلینگ در نقش وینگری که مجاز است آزادانه به مرکز زمین بیاید

نکته فنی مهم در بازی تیم منچسترسیتی این است که یا از روی عادت و یا بر حسب استراتژی از پیش تعیین‌شده، در منطقه ۱۳ هجومی خود یعنی سمت راست دفاع آرسنال و جلوتر از محوطه جریمه لندنی‌ها – که محل حضور استرلینگ و فیل فودن بود- overload ایجاد می‌کرد تا بتواند از توانایی بردن مصاف‌های ۱ در مقابل ۱ محرز استفاده کند.

فکت در مورد آرسنال و مچسترسیتی

گابریل  با ارسال ۳۷۷ پاس صحیح و رودری با ۳۰۹ پاس رکورددار بیشترین تعداد پاس صحیح در بین بازیکنان دو تیم هستند.

دی‌بروین با ۱۱ تکل موفق باز هم بهترین عملکرد در توپ‌گیری را داشته است.

سبایوس با ۸ تکل موفق در این تیم رکورددار است.

آنالیز گل منچسترسیتی

در برابر تیم‌هایی که از وینگرهای پای مخالف (Inverted Winger) استفاده می‌کنند (وینگر چپ‌ پا در سمت راست و وینگر راست‌پا در چپ) این نکته مهم است که نباید اجازه داد وینگرها تحت هیچ شرایطی به مرکز زمین پابه‌توپ شوند.

ایجاد فشار سنگین روی آن‌ها، هدایتشان با گارد دفاعی مناسب به کناره‌ها و ایجاد پوشش مناسب برای مدافع درگیر، بهترین راهکارها برای کنترل وینگرهای سطح بالایی است که به عمق زمین متمایل می‌شوند.

در صحنه گل منچسترسیتی، تیرنی اجازه داد تا محرز به مرکز بچرخد و با آگوئرو بازی کند که در محلی جای‌گیری کرده بود که هیچ نظم دفاعی وجود نداشت. در تصویر زیر می‌بینید که جلوی مدافعان یکی از حیاتی‌ترین فضاهایی است که همیشه باید هافبک دفاعی در آن حضور داشته باشد.

پس از پیشروی اگوئرو تا پشت محوطه و عقب‌نشینی دفاع آرسنال ایرادی در دفاع آرسنال وجود ندارد، تا لحظه‌ای که داوید لوییز از پست خود برای ایجاد درگیری خارج می‌شود. در این صحنه لوییز به روی آگوئرو به اشتباه فشار آورد و نتوانست به‌موقع به لاین دفاع برگردد تا قانون goal side (قرار گرفتن بین توپ و دروازه) را رعایت کند.

در اصول اولیه دفاع خطی، در انتقال به دفاع می‌بایست جهت گرفتن فضا تا محوطه ۱۸ قدم عقب‌نشینی کرد و سپس نزدیک‌ترین یار با بازیکن صاحب توپی که در مرکز زمین توپ را حمل می‌کند درگیری ایجاد می‌کند و دو مدافع دیگر بسته می‌شوند تا هم او را پوشش دهند و هم مثلث دفاعی تشکیل دهند البته دفع توپ لنو هم می‌بایست به کناره‌ها انجام می‌شد.

نکته فنی مهم در مورد بازی تیم آرتتا این است که این تیم با بازیکنان کنارهای خود بسیار بازی می‌کند (به‌خصوص محل حضور ساکا و اوبامیانگ)، حربه تاکتیکی آرتتا برای کم‌کار کردن رودری، عقب کشیدن ویلیان به‌عنوان مهاجم مرکزی بود. او با این کار دو هدف را دنبال می‌کرد:

  • یارگیری‎کردن (Marking) رودری
  • استفاده از سرعت ویلیان برای انتقال به حمله از مرکز زمین

آرتتا در هر دو مورد شکست خورد؛ به علت آزاد بازی کردن استرلیگ که اجازه داشت به هافبک‌ها کمک کند و همچنین گردش توپ بهتر سیتی در زمین آرسنال و ۳ دفاعه کردن آرایش خود جهت ایجاد برتری عددی در انتقال از حمله به دفاع.

منچسترسیتی با اتخاذ استراتژیِ بازی پر شدت و گردش توپ بهتر در یک‌سوم میانی حریف، توانست به پیروزی دست پیدا کند؛ در حالی که آرسنال در ضربات ایستگاهی خطرناک ظاهر شد اما در تمام کنندگی ضعف داشت.

در مجموع تعداد خلق موقعیت سیتی ۱۳ و آرسنال ۱۱ بود که تیم سیتی ۱۱ موقعیت در جریان بازی و ۲ موقعیت هم از روی ضربات ایستگاهی داشت؛ بر خلاف آن، آرسنال از ۱۱ موقعیت خود، ۸ موقعیت از ضربات ایستگاهی و ۳ موقعیت هم در جریان بازی خلق کرد.

این گراف حمله تیم سیتی است. مالکیت توپ بیشتر در منطقه چپ سیتی بوده است یعنی در آن منطقه overload ایجاد می‌شده است تا در سمت مقابل، محرز از مصاف یک در مقابل یک عبور کند. آرسنال نیز بیشتر از سمت چپ خود (جناحی که ساکا و اوبامیانگ در آن حضور داشتند) حمله کرده است.

پارامتر بعدی مناطق شوت‌زنی است که بیان می‌کند هدف گل‌زنی تیم‌ها کدام منطقه زمین است. بر اساس تصاویر، تیم منچسترسیتی اغلب منطقه ۱۸ قدم به‌غیر از منطقه ۶ قدم را هدف اصلی گل‌زنی خود قرار می‌دهد و در مرحله بعد از خارج از محوطه اقدام به گل‌زنی می‌کند و درصورتی که دسترسی به محوطه ۶ قدم امکان‌پذیر باشد.

 در این منطقه هم اقدام به گل‌زنی می‌کند اما آرسنال بر اساس موقعیت‌هایی که ساخته بود هدف آن‌ها محوطه ۱۸ قدم بدون در نظر گرفتن ۶ قدم است؛ یعنی تیم آرتتا نتوانسته است به آن منطقه دست پیدا کند.

 

تیم گواردیولا اگر گل بزند، برای کنترل بازی با حفظ توپ بسیار تلاش می‌کند، به‌عبارتی قدرت خود را بر حریف تحمیل می‌کند و این موضوع بیانگر برتری سیتی در حفظ و گردش توپ است. نکته جالب آمار فوق، ارسال ۶۱۹ پاس کوتاه از مجموع ۶۷۶ پاس تیم سیتی است.


آنالیز: محمدهادی تهمتن
کاری از گروه فنی آنالیزتاکتیکی