ال‌کلاسیکو، یکی از آن مسابقاتی است که سرنوشت هر فردی را چه در داخل زمین مسابقه‌اش و چه در خارج از آن می‌تواند تغییر دهد.

افرادی که با این بازی تبدیل به افسانه و قهرمانان تیم‌شان می‌شوند و یا با سقوط به دره نابودی می‌افتند. در اکثر اوقات این مسابقه سرنوشت ادامه فصل را تعیین می‌کند.

برای بارسلونا، از نظر رسانه‌ها، کارشناسان و حتی هواداران شکست در این بازی قطعی بود. کاتالان‌ها با اینکه در برخی از زمان‌های بازی خوب ظاهر شدند؛ اما در نهایت نتوانستند به نتیجه برسند.

رونالد کومان، به اولین مربی آبی اناری‌ها در ۸۵ سال گذشته تبدیل شد؛ که در سه بازی اول خود در برابر ‌رئال‌مادرید شکست خورده است. رکوردهایی که یکی پس از دیگری برای این بارسلونا در حال شکسته شدن است. بارسلونا برای اولین بار از سال ۱۹۶۵ دو الکلاسیکو متوالی را از دست داد.

رونالد کومان پس از بازی گفت:

 

” ما مستحق باخت نبودیم. من نتیجه را درک نمی‌کنم اما موضوع همین است.”

 

او بیش از حد بر روی نتیجه متمرکز است؛ در حالی که روند و عملکرد تیم را نادیده می‌گیرد. هنگامی ‌که از او درباره روند تیم و عملکرد بارسلونا پرسیدند او گفت:

 

” آهسته اما مطمئن در حال بهبود هستیم. ما به پیروزی در یک بازی بزرگ نزدیک می‌شویم. “

 

درباره او می‌گویند:

” او در بازی‌ها با طرز فکر تیمی ‌کوچک وارد می‌شود. اغلب عوامل خارجی را به دلیل ناتوانی خود در بازی‌ها دلیل باخت می‌داند و سرزنش می‌کند.

نیازی به گفتن ندارد که این از ویژگی‌های مربیان بزرگ و خوب نیست؛ اما در نهایت ما در مسابقه همین هفته در برابر ‌رئال‌مادرید شاهد بهبودی نسبی در تیم بودیم.

 

شیوه پرس

این روزها مصاحبه‌های امید بخشی از بارسلونا در رسانه‌ها نمی‌خوانیم. جرارد پیکه در مصاحبه خود با ال پایس اظهار داشت: ضعف دفاعی ما مربوط به کهولت سن و ناآماده بودن از لحاظ جسمانی نیست.

این اتفاق درباره ساختار نامتعادل و اشتباه ماست که باعث می‌شود نفوذ پذیر و شکننده باشیم. اگر ساختار تیمی‌ و بازیکنان در خطوط مختلف متعادل و درست نباشند شاهد چنین اشتباهات و اتفاقاتی خواهیم بود.

اگر جوردی آلبا را نادیده بگیریم، خط دفاع بارسلونا نسبتا کند است؛ به خصوص که آلبا معمولا در یک سوم پایانی زمین حضور دارد.

پیکه، اریک گارسیا و مینگزا همیشه برای عقب نماندن از بازیکنانی مانند وینیسیوس جونیور تلاش می‌کنند. همین امر درباره سرخیو بوسکتس نیز صادق است.

اگر این بازیکنان را مجبور به رقابت در شرایط صرفا فیزیکی با تکیه بر سرعت و قدرت محض کنید قطعا متضرر می‌شوید و نتایج خوبی را در پیش ندارد.

همانطورکه در برابر ‌رئال‌مادرید مشکلات بسیار زیادی را متحمل شدند؛ اما در حدود ۵۰ دقیقه اول بازی به نظر می‌رسید که طرح پرس بارسلونا گویا بهبود یافته است؛ اما چطور؟

 

 

در شکل بالامی‌توانیم ساختار بارسلونا را در زمانی که توپ را در اختیار ندارد مشاهده کنیم. پرس نفر به نفر را نیز می‌تواند مشاهده کرد اما با شکل و برنامه‌ای خاص که در برخی زمینه‌ها وجود دارد.

بارسلونا در زمان بندی و نحوه پرس خود به شکلی خاص عمل کرده و کناره‌های زمین را عمدا باز گذاشته است. آنسو فاتی و ممفیس دیپای کسانی بودند که از همان جلو و از بالا پرس را انجام می‌دادند و توپ را دنبال می‌کردند.

خط دوم کمی‌ عقب تر بود و بر روی بستن کانال‌های میانی تمرکز داشت. با این کار یک مدافع مرکزی و مدافعان کناری برای دریافت توپ آزاد می‌ماندند و باعث می‌شد خط اول و دوم بارسلونا در پرس سقوط کند و شکست بخورد.

در نیمه اول به نظر می‌رسید این استراتژی کارساز خواهد بود؛ اما این اتفاق بیشتر به دلیل تصمیم‌گیری نسبتا عجیب ‌رئال‌مادرید در مالکیت توپ بود. در نهایت مادریدی‌ها توانستند از وینیسیوس برای ایجاد شکاف در خط دفاع بارسلونا استفاده کنند و به هدف خود برسند.

 

 

در تصویر بالا می‌توانید یک صحنه پرتکرار را که ‌رئال‌مادرید می‌توانست بارها از آن استفاده کند مشاهده کنید. بارسلونا به آلابا با توجه به کیفیت فنی و توانایی‌اش، فضا و زمان زیادی را برای حرکت با توپ داد تا بتواند بهترین تصمیم را به بهترین شکل اجرا کند. منزوی کردن و پوشش وینگرها نیز مشکلی برای لوس‌بلانکوس ایجاد نکرد.

قطعا بارسلونا کانال‌های مرکزی را به خوبی بسته و پوشش مناسبی داده بود؛ حتی در  پوشش و محافظت از سمت راست نیز عملکرد خوبی داشت. اما ‌رئال‌مادرید به بهترین نحو از فرصت خود استفاده کرد. در حالی که به نظر می‌رسید همه چیز به خوبی در جریان است اما همچنان مشکلی وجود داشت.

بیایید به یک صحنه دیگر نگاه کنیم که این موقعیت را به خوبی نشان می‌دهد. بارسلونا بار دیگر فلنک‌ها را باز می‌گذارد اما این بار ‌رئال‌مادرید به خوبی از این فضا برای فرار بازیکنانش استفاده می‌کند.

نبود فشردگی در ساختار بارسلونا و آزاد بودن کناره‌ها باعث پیش روی بسیار خوب مادریدی‌ها می‌شود. حمله ‌رئال‌مادرید در یک سوم پایانی کند تر می‌شود اما همچنان نشان می‌دهد بارسلونا چقدر در برابر این حملات ضعف دارد. در نهایت این بازی به یک بازی سنگین تبدیل شد.

باتوجه به عملکرد ضعیف سرجینیو دست و عدم آمادگی آنسو فاتی، بارسلونا فقط بر روی آلبا برای انجام حملات موثر به خصوص از کناره‌ها تکیه کند و حتی پس از آن نتوانست از ضعف دفاعی ‌رئال‌مادرید به خصوص در سمت راست استفاده لازم را ببرد.

این اتفاق را با حملات و حرکات رودریگو و وینیسیوس مقایسه کنید و متوجه خواهید شد تفاوت زیادی بین این دو تیم وجود دارد. حملات بارسلونا برعکس ‌رئال‌مادرید، خروجی مناسبی نداشت و ایده نیز روشنی نیز در آن یافت نمی‌شد.

 

طرح حملات

کارلو آنچلوتی می‌دانست چگونه بارسلونا را مغلوب کند. عقب بنشیند، بارسلونا را ترغیب به فشار و پرس کردن کند و در موقع مناسب ضربه را بزند. این راهی بسیار مناسب برای موفقیت مادریدی‌ها بود.

ما قبلا بررسی کرده ایم که ‌رئال‌مادرید ابزار این کار را داشت و چگونه این کار را کرد. با شکست بارسلونا در پرس و فشار این کار به خوبی برای ‌رئال‌مادرید انجام شد.

 

ولی کومان دقیقا چگونه شکستن ساختار دفاعی حریف را پیش‌بینی کرده بود؟

در بازی، دو موضوع مشخص بود: ابتدا، می‌دانستیم که رئال به شکل ذاتی توپ را تسلیم خواهد کرد و به بارسلونا اجازه خواهد داد تا خودشان را شکست دهند؛ درست مانند بسیاری از ال‌کلاسیکوهای قبلی. دوم اینکه، به محض این‌ که لیست بازیکنان تیم‌ها نمایش داده شد، سمت راست رئال به عنوان سمت ضعیف‌تر شناخته شد.

 

 

واقعیت این است که با حضور آلبا، فاتی و حتی فرانکی دی یونگ سمت چپ بارسلونا بسیار خطرناک‌تر از سمت راست آنها است. این حقیقتی است که سال‌ها به این شکل بوده است. حضور سرجینیو دست به عنوان یک وینگر راست به بازی بارسلونا عرض می‌دهد اما هیچ تهدید خطرناکی ایجاد نمی‌کند.

همانطور که موقعیت بسیار خوبی را از دست داد که می‌توانست جریان بازی را تغییر دهد. گرچه این بازیکن آمریکایی تمام کننده نیست اما، از دست داد چنین فرصتی ربطی به مدافع یا مهاجم بودن شما ندارد.

اضافه شدن کوتینیو و سرجی روبرتو نیز کمک شایانی به تقویت سمت راست نکرد. البته این به معنی عدم کارایی آن‌ها نیست؛ باید گفت آن‌ها کار قابل توجهی برای بهبود سمت راست بارسلونا انجام ندادند. نمودار زیر به خوبی این مسئله را بازگو می‌کند.

 

 

حضور کوتینیو، بارسلونا را در مرکز کمی‌ تقویت کرد و این به معنی از دست رفتن و نادیده گرفتن سمت راست بود. فاتی و ممفیس نیز در طول مسابقه چندین بار موقعیت‌هایشان را با یکدیگر جابجا کردند؛ همانطور که بزرگ ترین شانس بارسلونا از حرکت ممفیس در کانال میانی ایجاد شد.

برخلاف فاتی، ممفیس می‌تواند مدافعان را پشت سر بگذارد و از فضای پشت سر آن‌ها استفاده کند. این دقیقا همان کاری است که او در آن سکانس نیز انجام داد.

جدا از کیفیت فردی در برخی صحنه‌ها، بارسلونا عملا برنامه مشخصی برای حمله نداشت. لوکاس واسکز ممکن است به عنوان یک نقطه ضعف شناسایی شود؛ اما هیچگاه به طور جدی و کامل مورد حمله قرار نگرفت.

این بسیار نگران کننده است که ۱۰۰ درصد امیدهای گلزنی بارسلونا از سمت چپ به وقوع پیوسته است. عدم فشار بر روی سمت چپ دفاعی بارسلونا باعث شده بود که به ‌رئال‌مادرید در آن سمت آزادی عمل بیشتری داده شود.

این اتفاق باعث شده بود که وینیسیوس تا حد زیادی مسئولیت دفاعی نداشته باشد و با خیال راحت به حملات بپردازد.

بارسلونا فاقد بازیکنانی است که بتواند تفاوت‌ها را رقم بزند. وینیسیوس به تنهایی بیش از همه مهاجمان بارسلونا دریبل زد. بنابراین با نداشتن برنامه مشخصی در حمله و فقدان بازیکنان موثر عملا شانسی برای پیروزی و یا موفقیت نمی‌توانست داشته باشد.

با ورود لوک‌دی‌یانگ نیز برنامه آن‌ها به سانتر خلاصه شد. بازی با ۲۲ سانتر بارسلونا به پایان رسید که فقط با ۷ سانتر(۳۱.۸۲%) موفق همراه بود.

نقش خط هافبک بارسلونا بسیار حیاتی است و حکم چرخ‌دنده‌های ماشین آن‌ها را دارند. از نظز تئوری این بخش هسته اصلی تیم است، اما به غیر از بوسکتس هیچ بازیکن دیگری نقش مشخصی در مالکیت و بازی بارسلونا نداشت.

 

 

گاوی و دی یونگ تا حد زیادی در جریان بازی نبودند و کارایی لازم را نداشتند. دی یونگ ۵۰ پاس (دقت ۹۴ درصدی) و گاوی ۲۴ پاس(دقت ۷۹ درصدی) را ثبت کرد.

گاوی به خوبی توسط تونی کروز مهار شده بود. دی یونگ اما با دوندگی درنیم فضا‌ها و بازیسازی عمقی خوب خود علی رغم دوندگی قابل توجهی که داشت کار خاصی را انجام نداد.

همان‌گونه که در Hitmap هم قابل مشاهده است؛ بازیکنان داخلی بیشتر به عنوان پوششی در پشت وینگر/فولبک‌ها، و برای کمک به فاز اول بیلدآپ مورد استفاده قرار گرفتند.

زمانی که بازی به یک امر سنگین در انتقال تبدیل شد، هافبک‌ها به شکل غم‌انگیزی در کنار هم ناهماهنگ دیده شدند. دی یونگ وظیفه داشت تا عمیق‌تر برود تا کانال‌های اضافی برای پاس را باز کند و سپس با سمت چپ حمله بارسلونا با حضور فاتی، آلبا و ممفیس ترکیب شود.

درباره عدم کارایی کافی و دوندگی بی فایده دی‌یونگ این سوال مطرح است که این به عملکرد شخصی او مربوط می‌شود و یا موضوعی تاکتیکی و گسترده تر است؟ اما به هر حال مشخص است که از تمام پتانسیل و استعداد او استفاده نمی‌شود.

 

 

این مایه شرمساری است و باید دید آیا کومان نمی‌تواند بهترین بازی را از این تیم بگیرد یا خیر؟

در نهایت و در پایان نتیجه مهم است اما مشکلات اساسی در عملکرد بارسلونا به عنوان نقصی بزرگ در تاکتیک‌های بارسلونا مشخص است.

کومان هنوز نتوانسته در برابر رقبای اصلی و بزرگ خود پیروز شود و بهانه‌هایی که به کار می‌برد رو به اتمام است. این که لاپورتا تا چه زمانی با او ادامه می‌دهد و این راه را پیش می‌گیرد هنوز مشخص نیست؛ اما هر چه زودتر بارسلونا شروع به ایجاد تغییرات کند بهتر است.

 

منبع: barcafutbol
مترجم: امیر عباس شریفی
کاری از گروه فنی آنالیزتاکتیکی