راز موفقیت آرایش ۳-۲-۵ در سالهای اخیر

مفهومی برای دفاع در شرایط عدم برتری عددی در خط دفاع

در این مطلب، قصد دارم ایده‌هایم را در مورد نحوه‌ی استفاده‌ی مربیان مختلف از نقش‌های ترکیبی (hybrid roles) و وظایف دقیق نفر به نفر (strict man-to-man duties) برای مقابله با تیم‌هایی که سبک بازی موقعیتی (positional play) دارند و معمولاً یک خط حمله‌ی پنج‌نفره ایجاد می‌کنند، به اشتراک بگذارم. این کار بدون آن‌که توانایی اعمال فشار مستمر بر توپ و بازپس‌گیری قلمرو را از دست بدهند، صورت می‌گیرد.

مقدمه:

در هر سیستمی از فوتبال، نظریه‌ی «پنج مسیر تهاجمی» (۵ Lane Theory) به‌عنوان پایه‌ی تفکر در بازی موقعیتی (positional play) برای بسیاری از مربیان در طراحی حملات به‌کار می‌رود. این مسیرها شامل کانال مرکزی (central channel)، دو نیم‌فضا (half-spaces)، و دو فضای کناری (wide spaces) هستند.

ایده‌ی اصلی این است که بلوک دفاعی شما نسبت به موقعیت توپ جا‌به‌جا شود، همان‌طور که در تصویر زیر مشاهده می‌کنید. این اصل، برای تیم‌هایی که قصد دارند به‌صورت فشرده دفاع کنند، اهمیت بسیاری دارد؛ آن‌ها با جا‌به‌جا کردن بلوک دفاعی، فضاها را محدود می‌کنند، شکاف‌ها را می‌بندند، یا به زبان فوتبالی، «مسیرها» (lanes) را پوشش می‌دهند تا دسترسی حریف به محوطه‌ی جریمه را کاهش دهند.

این کار در سال‌های اخیر به شکل قابل‌توجهی دشوارتر شده است. به‌ویژه در لیگ برتر انگلستان (Premier League)، تأکید فزاینده‌ای بر برتری عددی (numerical dominance)، فوتبال موقعیتی (positional football)، و ساختارهای تیمی در هنگام مالکیت توپ و بدون توپ (in and out of possession) به‌وجود آمده است.

امروزه فوتبال بیش از هر زمان دیگری به بازی‌ای تبدیل شده است برای یافتن فضا و پیدا کردن بازیکن آزاد (the spare man) — داستانی که اغلب در بالاترین سطح رقابت‌های لیگ برتر تکرار می‌شود.

با توجه به سطح بالای توانایی فنی (technical ability) و آموزش‌های تاکتیکی (tactical instruction) که امروزه به بازیکنان داده می‌شود، تیم‌ها باید در مالکیت توپ بسیار کارآمد باشند تا بتوانند بازیکنی را پیدا کنند که بیش‌ترین فضا و زمان را برای ضربه زدن به حریف در اختیار دارد.

بنابراین، پپ گواردیولا (Pep Guardiola) وارد صحنه می‌شود. او اولین کسی نبود که این کار را انجام داد، اما نقش اصلی را در محبوب‌سازی آرایش ۳-۲-۵ (۳–۲–۵ shape) در فوتبال مدرن انگلستان ایفا کرد. این امر باعث شد تا چندین مربی به دنبال راهکارهایی برای مقابله با برتری عددی‌ای باشند که تیم گواردیولا در برابر خطوط دفاعی رقبا ایجاد می‌کرد.

تیم او می‌توانست با پنج مهاجم در عرض زمین (spread of five attackers)، دو هافبک تدافعی (holding midfielders)، و یک خط سه‌نفره‌ی دفاعیِ پهن در پشت آن‌ها بازی کند تا کنترل و سلطه بر اکثر مناطق کلیدی زمین فوتبال را به‌دست آورند.

ایده‌ی اصلی در بازی موقعیتی (positional play) این است که زمین را تا حد ممکن بزرگ کنید. در چنین شرایطی، جا‌به‌جایی دفاعی با بلوک (shuffling with the block) در مقابل تیمی که حداکثر عرض زمین را پوشش می‌دهد، کاری بسیار سخت و انرژی‌بر است — به‌ویژه برای بازیکنانی که باید با سرعت بازی همگام شوند. نکته‌ی بسیار مهم در این‌جا این است که توپ سریع‌تر از بازیکن حرکت می‌کند.

بازی در عرض یکی از کلیدهاست. اگر در عرض بازی نکنید، همه در یک فضا جمع می‌شوند — و آن موقع بیشتر در معرض خطر هستید. وقتی شما بازی را فشرده می‌کنید، آن‌ها هم همین کار را می‌کنند — موضوع، فضاست. به همین سادگی.

پپ گواردیولا درباره‌ی کلید موفقیت منچستر سیتی در سال ۲۰۱۸

زمین تمرینی تقسیم‌شده بر اساس پنج مسیر (Divided 5-Lane Training Pitch)

راه‌حل چه بود؟ برای برخی از مربیان، استفاده از خط دفاعی پنج‌نفره (back 5). اما مشکل این بود که وقتی یک بازیکن اضافه به خط دفاع اضافه می‌کنید تا از فضاهای نزدیک‌تر به دروازه محافظت کند، باید تا حدی یکی از بازیکنان جلوتر در زمین را قربانی کرده و او را برای حفظ پایداری و ساختار دفاعی تیم به عقب ببرید.

ما در مقابل آرایش ۵-۴-۱ (۵–۴–۱) با مشکلات زیادی روبرو شدیم، زمانی که مهاجم حریف، هافبک تدافعی ما را تحت فشار می‌گذاشت و ۱۰ بازیکن به‌شدت در عمق دفاع می‌کردند. ما در حال فکر کردن به این هستیم که چطور می‌توان مقابل چنین سیستمی حمله کرد.

پپ گواردیولا در آستانه‌ی فصل ۲۰۱۹–۲۰۱۸ لیگ برتر

در فصل ۲۰۱۹–۲۰۱۸ لیگ برتر انگلستان، تیم‌هایی که در مقابل منچستر سیتی با سیستم دفاعی پنج‌نفره (۵ at the back shape) بازی کردند، به شرح زیر بودند:

  • تیم نونو اسپریتو سانتو (Nuno Santo) — وولوز (Wolves)

  • تیم کریس هیوتون (Chris Hughton) — برایتون (Brighton)

  • تیم برندان راجرز (Brendan Rodgers) — لسترسیتی (Leicester City)

  • تیم مائوریسیو پوچتینو (Mauricio Pochettino) — تاتنهام (Spurs)

  • تیم اسکات پارکر (Scott Parker) — فولام (Fulham)

  • تیم مارک هادسون (Mark Hudson) — هادرسفیلد تاون (Huddersfield Town)

  • تیم اوله گونار سولشر (Ole Gunnar Solskjær) — منچستر یونایتد (Manchester United)

  • تیم خاوی گراسیا (Javi Gracia) — واتفورد (Watford)

  • تیم ادی هاو (Eddie Howe) — بورنموث (Bournemouth)

  • تیم اونای امری (Unai Emery) — آرسنال (Arsenal)

  • تیم رافائل بنیتز (Rafael Benítez) — نیوکاسل یونایتد (Newcastle United)

  • تیم مارکو سیلوا (Marco Silva) — اورتون (Everton)

بیش از نیمی از تیم‌های لیگ، در آن فصل در برابر منچستر سیتی از آرایش دفاعی پنج‌نفره استفاده کردند. با این حال، تیم پپ گواردیولا فصل را با ۹۸ امتیاز به پایان رساند و تنها در ۴ بازی شکست خورد.

پس مشکل مشترک این تیم‌ها چه بود؟

نقل‌قولی از رافائل بنیتز (Rafael Benítez) است را مشاهده می‌کنید:

وقتی نیوکاسل در سپتامبر گذشته در استادیوم اتحاد (Etihad Stadium) مقابل منچستر سیتی بازی کرد، ما با آرایش دفاعی پنج‌نفره (five at the back) وارد زمین شدیم. در ابتدای بازی، گلی زودهنگام از رحیم استرلینگ (Raheem Sterling) دریافت کردیم. سپس دئاندری یدلین (DeAndre Yedlin) بازی را مساوی کرد و در نتیجه‌ی ۱–۱، وضعیت‌مان خوب بود. ما روی ضدحملات (counterattack) تهدیدآمیز ظاهر شدیم.

اما در نیمه دوم، دوباره گل خوردیم و مجبور شدیم به دفاع چهارنفره (four at back) تغییر آرایش دهیم. از آن به بعد، به‌طور مداوم در معرض خطر قرار گرفتیم. هر حمله و هر ضدحمله‌ای باعث می‌شد فضای بیشتری در دفاع‌مان باز بماند — ما پشتیبانی لازم برای پوشش هر بازیکن را نداشتیم.

وقتی نوبت به بازی برگشت رسید، کاملاً مشخص بود که باید دوباره با پنج مدافع بازی کنیم. اگر می‌خواهید کمی در برابر منچستر سیتی موفق شوید، باید به آن‌ها حمله کنید. ایده‌ی ما سیستم ۵-۴-۱ (۵-۴-۱) نبود، بلکه وقتی توپ را بازپس می‌گرفتیم، تبدیل به آرایش ۳-۴-۳ (۳-۴-۳) می‌شدیم. (به نقشه‌ی موقعیت میانگین بازیکنان نیوکاسل نگاه کنید – تصویر اول – و تیم سیتی – تصویر دوم).

آیا می‌توانید مقابل آن‌ها موفق باشید؟ بله، ولی کمتر از مقابل دیگر تیم‌ها. چرا؟ چون آن‌ها مالکیت توپ را کم از دست می‌دهند و وقتی توپ را از دست می‌دهند، در پرس کردن (pressing) فوق‌العاده عمل می‌کنند. اگر بتوانید از آن پرس اولیه عبور کنید، می‌توانید به پشت خطوط دفاعی نفوذ کرده و خطرساز شوید.

شما نمی‌توانستید از زیر فشار، سلطه‌ی فضایی (territory)، و کنترل کلی منچستر سیتی خارج شوید. از زمانی که پپ گواردیولا سلطه‌اش را آغاز کرد، یک اثر دومینویی به راه افتاد و این سبک فوتبال (این مدل از بازی) به‌تدریج در لیگ برتر و دیگر لیگ‌ها گسترش یافت.

اما اخیراً در لیگ برتر انگلستان، به‌نظر می‌رسد نوعی لحظه‌ی جرقه ذهنی (lightbulb moment) رخ داده است — همان‌طور که رافائل بنیتز گفته بود: شما باید بتوانید هم دفاع و هم حمله کنید در برابر منچستر سیتی، نه فقط دفاع.
خب چرا به‌سادگی بازیکن تهاجمی‌ای را که برای گل زدن به چنین تیم‌هایی نیاز دارید و می‌تواند شما را از زیر فشار خارج کند، با بازیکنی ترکیب نکنید که در مواقع لازم توانایی دفاع در مقابل بازیکن آزاد (spare man) را هم داشته باشد؟

اینجاست که مفهوم «نقش‌های ترکیبی» (hybrid roles) شکل می‌گیرد.

با استفاده از ساختارهای موقعیتی (situational structures) و دستورات تاکتیکی هنگام نداشتن توپ (out of possession)، مربیان امروزه به‌طور فزاینده‌ای اهمیت مقابله با بازی نفر به نفر (man-to-man) و نقش‌های ترکیبی (hybrid roles) را در برابر تیم‌هایی که پنج بازیکن را به آخرین خط حمله می‌فرستند، درک کرده‌اند.

در ادامه، مثال‌هایی مختلف از نحوه‌ی تطبیق تیم‌ها با این فشار عددی در خطوط عقب زمین ارائه خواهم داد.

آستون ویلا (Aston Villa):

شروع می‌کنیم با تیم آستون ویلا. اونای امری (Unai Emery) در زمان نداشتن توپ از آرایش کلاسیک ۴-۴-۲ (۴–۴–۲ off the ball) استفاده می‌کند، اما تیمش در پرس کردن خیلی تهاجمی عمل نمی‌کند. آن‌ها قلمرو زیادی از زمین را واگذار می‌کنند (concede territory)، که باعث می‌شود تیم‌های مقابل به‌طور مداوم پنج بازیکن را به مقابل خط دفاع چهار نفره‌ی ویلا بفرستند.

با این حال، امری از تغییرات ساختاری (structural changes) برای مقابله با تیم‌هایی استفاده کرده که به‌دنبال سلطه بر مالکیت توپ (possession domination) هستند.

هافبک کناریِ نزدیک به توپ (ball-sided wide midfielder) معمولاً مسئول دنبال کردن بازیکن آزاد (spare man) در کناره‌های بلوک دفاعی است، و این اجازه را به مدافع کناری (full-back) می‌دهد که به داخل متمایل شود (tuck narrower inside) و تهدیدهای مرکزی (interior threat) را کنترل کند.

بنابراین، در موقعیت‌های سازمان‌یافته و بدون مالکیت توپ (settled situations off the ball)، آرایش آستون ویلا اغلب به شکل ۵-۲-۳ (۵–۲–۳) دیده می‌شود.

در این مثال برابر بایرن مونیخ در لیگ قهرمانان اروپا، می‌بینیم که جیدن فیلوژین (Jaden Philogene) به‌عنوان هافبک راست کناری بازی می‌کند. وظیفه‌ی او مدیریت حرکات آلفونسو دیویس (Alphonso Davies) است، زمانی که دیویس قصد نفوذ از سمت چپ را دارد و در همین حین، کینگزلی کومان (Kingsley Coman) به سمت داخل متمایل می‌شود تا خط حمله‌ی پنج‌نفره‌ی بایرن را تشکیل دهد.

آرایش ۵-۲-۳ آستون ویلا در مقابل بایرن مونیخ

اما همان‌طور که از تیمی تحت هدایت اونای امری انتظار می‌رود، آن‌ها سعی دارند این رویکرد را با بیش‌ترین کارایی ممکن اجرا کنند. در واقع، تمایل دارند این ساختار را در هر دو سمت زمین پیاده کنند.

در مثال بعدی می‌بینیم که چگونه یان ماتسن (Ian Maatsen) و فیلوژین (Philogene) به‌طور هم‌زمان بازیکنان اضافه‌ی تیم حریف در جناحین را دنبال می‌کنند (tracking wide overloads)، که اغلب باعث شکل‌گیری چیزی شبیه به زنجیره‌ی دفاعی ۶ نفره (back 6 chain) می‌شود.

همان‌طور که در ویدیوی این صحنه دیده می‌شود، تیم امری علاقه‌ای به عقب‌نشینی دائمی ندارد؛ وقتی یکی از هافبک‌های کناری عقب می‌کشد، ایده این است که همان بازیکن از خط جدا شده، فشار وارد کند (apply pressure) و توپ را به عقب ببرد. این همان روشی است که امری برای مقابله با چرخش‌های موقعیتی (positional rotations) در خط حمله طراحی کرده است.

از ۴-۴-۲ به ۶-۲-۲: تطبیق تاکتیکی آستون ویلا

یکی از جنبه‌های بسیار مهم زنجیره‌ی دفاعی پنج‌نفره (Back 5 Chain) این است که به مدافعان مرکزی شما اجازه می‌دهد تا زمانی که بازیکن حریف از خط پنج‌نفره‌ی جلویی جدا می‌شود، از خط دفاعی جدا شده و جلو بیایند، در حالی که همچنان یک خط دفاعی متشکل از چهار بازیکن با پوشش تقریباً نفر به نفر (man-to-man) حفظ می‌شود.

در این مثال، ازری کنسا (Ezri Konsa) دقیقاً همین کار را انجام می‌دهد. اما به دلیل فشار شدید بایرن مونیخ و تلاش مداوم آن‌ها برای عقب بردن ویلا و تسلط بر زمین (territory gain)، موفق نمی‌شود فشار مؤثری روی توپ وارد کند.

آرایش ۴-۴-۲ (۴–۴–۲) به‌طور طبیعی یکی از ساده‌ترین ساختارها برای ایجاد زنجیره‌ی دفاعی پنج‌نفره است، به‌ویژه اگر بازیکنان کناری شما بتوانند همواره همراه با بازیکن مقابل خود عقب بکشند (drop with their man) تا از فشار کناری حریف (flank overloads) جلوگیری کنند.

مثل گهواره‌ی نیوتن (Newton’s Cradle)، وقتی یکی از بازیکنان جلو حرکت می‌کند، بازیکن سمت دیگر عقب می‌کشد — و بالعکس.

اما زمانی که تاتنهام (Spurs) در مقابل برنتفورد (Brentford) توانست جلوتر در زمین حرکت کند، آرایش تیم برنتفورد به‌طور قابل‌توجهی تغییر کرد. هافبک دفاعی چپ، یانلت (Janelt)، به داخل خط دفاعی سقوط می‌کند (collapsed into the defensive line) و در حالی که کولوسفسکی (Kulusevski) در جلوی او حضور دارد، این تغییر موقعیت از سوی یانلت باعث می‌شود که برنتفورد همچنان در مقابل خط حمله‌ی اسپرز، برتری عددی +۱ داشته باشد.

در نتیجه، حتی اگر مدیسون (Maddison) با توپ چرخش کند و به سمت بلوک دفاعی برنتفورد حرکت کند، باز هم آن‌ها بازیکن اضافه‌ای دارند تا از خط جدا شده و به او فشار وارد کند، بدون آن‌که در این فرآیند دچار ضعف عددی شوند.

برایتون (Brighton):

در ادامه نوبت برایتون است. فابیان هورزلر (Fabian Hürzeler) معمولاً از آرایش ۴-۲-۳-۱ یا ۴-۴-۲ (۴–۲–۳–۱/۴–۴–۲) در حالت بدون توپ استفاده می‌کند، اما این نقش یانکوبا مینت (Yankuba Minteh) و در این مثال، سالی مارچ (Solly March) است که کمک کرده تیمش بتواند با تیم‌هایی که پنج بازیکن در خط آخر دارند، مقابله کند.

فلتمان (Veltman) به‌عنوان دفاع راست (RB) در وضعیت دفاعی سازمان‌یافته بازی می‌کند، اما با عقب کشیدن وینگر راست، فلتمان می‌تواند به مدافع مرکزی راست در یک ساختار سه یا پنج‌نفره (RCB in a 3/5) تبدیل شود. این به او اجازه می‌دهد که روی بازیکن جیبی سمت چپ حریف (left pocket player)، که در این موقعیت آلخاندرو گارناچو (Alejandro Garnacho) است، فشار وارد کند.

فلتمان می‌تواند بدون نگرانی از بازیکن آزاد در بیرونِ موقعیت خودش، به بازیکن روبرویش نزدیک شود؛ چون مارچ با جای‌گیری مناسب این فضا را پوشش داده است. این تاکتیک اجازه می‌دهد برایتون توپ را از محوطه‌ی جریمه‌ی خودشان دور نگه دارد، توپ را به عقب برگرداند و با استفاده از نقش‌های ترکیبی (hybrid roles)، هم فضاهای مرکزی و هم فضاهای کناری را از حریف بگیرد.

از ۴-۴-۲ به ۵-۳-۲: برایتون چگونه سازگار می‌شود؟

بورنموث (Bournemouth):

تیم آندونی ایراولا (Andoni Iraola) به‌حق به‌خاطر توانایی‌اش در اعمال پرس شدید و مستمر در برابر بهترین تیم‌های لیگ برتر مورد تحسین قرار گرفته است. اما پرس تهاجمی آن‌ها به‌شدت وابسته به عملکرد مدافعان و هافبک‌های دفاعی تیم است. می‌خواهم نشان دهم چگونه این بازیکنان، فعال‌ترین افراد زمین هستند، حتی وقتی توپ در نیمه‌ی زمین حریف است.

نکته‌ی مهم این است که بورنموث یک تیم با پرس نفر به نفر (man-oriented pressing) است. در این مثال، موقعیت کول پالمر (Cole Palmer) تعیین می‌کند که تایلر آدامز (Tyler Adams) چگونه واکنش نشان دهد. همین منطق برای دین هویسن (Dean Huijsen) نیز صدق می‌کند، که وظیفه‌ی دنبال کردن حرکات انزو فرناندز (Enzo Fernández) را دارد.

بهترین بخش پرس بورنموث در این‌جا، فواصل و نزدیکی خط دفاعی ۵ نفره (back 5 chain) به خط حمله‌ی پنج‌نفره‌ی چلسی است — این نشان می‌دهد که زنجیره‌ی دفاعی به‌خوبی درگیر پرس شده و ساختار را از هم نمی‌پاشاند.

استفاده‌ی انزو مارِسکا (Enzo Maresca) از ساختار در مالکیت توپ

مارسکا یکی از معدود مربیانی است که از همان ابتدا در مالکیت توپ از ساختار نهایی خود استفاده می‌کند. یعنی سیستم تیم او از حالت ۴-۳-۳ یا ۴-۲-۳-۱ (۴–۳–۳ / ۴–۲–۳–۱) به ۳-۲-۵ (۳–۲–۵) منتقل نمی‌شود، بلکه از همان شروع بازی، تیم در آرایش ۳-۲-۵ شروع می‌کند.

در این مثال، دین هویسن با پرس تهاجمی خود توپ را در موقعیتی بالا به‌دست می‌آورد، و پس از پرتاب به بازی، آدامز وارد خط دفاع می‌شود، و او و میلوس کرکز (Milos Kerkez) وارد نبرد ۲ به ۲ در برابر پالمر و نونی مادوئکه (Noni Madueke) می‌شوند.

یک مثال دیگر از پرسینگ بالا: بورنموث مقابل چلسی

در ادامه‌ی بررسی‌ها، به یک مثال دیگر از پرسینگ بالا (high pressing) می‌پردازیم. این‌بار، چلسی با پنج بازیکن در خط آخر (building with 5 in the last line) در حال ساختار دادن به مالکیت توپ است و می‌توانیم واکنش خط دفاعی بورنموث را مشاهده کنیم.

با وجود این شرایط، بورنموث همچنان موفق می‌شود زنجیره‌ی دفاعی پنج‌نفره‌ی خود (back 5 chain) را شکل دهد. تایلر آدامز (Tyler Adams) دوباره روی کول پالمر (Cole Palmer) مستقر شده است. با توجه به موقعیت ابتدایی آدامز، او می‌تواند به محض عقب کشیدن پالمر، روی او فشار بیاورد، در حالی که زنجیره‌ی دفاعی پنج‌نفره همچنان حفظ می‌شود.

این موضوع باعث می‌شود دین هویسن (Dean Huijsen) و ایلیا زابارنی (Illia Zabarnyi) بتوانند در شرایط ۲ به ۲ باقی بمانند (2v2) و در عین حال، به حرکات مهاجمان واکنش نشان دهند. نتیجه، عقب رانده شدن توپ با فشاری مداوم است.

این یکی از بهترین مثال‌هاست که نشان می‌دهد حتی اگر از ساختار دفاعی پنج‌نفره استفاده می‌کنید، همچنان می‌توان فشار مداوم بر تیم حریف وارد کرد — با رعایت عواملی چون: جلو آمدن هوشمندانه (stepping)، فواصل مناسب (distances)، تهاجم (aggression)، اعتماد به نفس (confidence) و هماهنگی (synergy).

زنجیره‌ی دفاعی بورنموث [بخش ۲]

اما علیرغم پرسینگ فوق‌العاده‌ی بورنموث در فاز هجومی، این تیم قابلیت استفاده از زنجیره‌ی پنج‌نفره‌ی دفاعی را حتی در شرایط دفاعی عمیق و حفظ نتیجه نیز دارد.

در این مثال، چلسی دوباره وارد آرایش تهاجمی ۳-۲-۲-۳ شده است (۳–۲–۲–۳ in possession). اگر دقیق‌تر به عملکرد تایلر آدامز نگاه کنید، می‌توانید درک تاکتیکی بالای او بدون توپ را ببینید. او ابتدا در موقعیتی آزاد قرار دارد (loose position) پس از یک نبرد بر سر توپ اول یا دوم (first/second ball duel)، سپس موقعیت خود را در منطقه‌ی پیوت (pivot) بازتنظیم می‌کند، محیط را اسکن می‌کند (scans)، جای بازیکن حریف را تشخیص می‌دهد و جایگاه خود را تنظیم می‌کند تا در پشت پالمر بایستد و زنجیره‌ی دفاعی پنج‌نفره را شکل دهد.

در نتیجه، بورنموث اکنون دقیقاً در آرایشی دفاع می‌کند که تصویری آینه‌ای از آرایش ۳-۲-۵ چلسی است — یک تطبیق تاکتیکی کامل در ساختار دفاعی.

زنجیره‌ی دفاعی بورنموث [بخش ۳]

نکته‌ی کلیدی این است که همچنان سیگنال‌هایی واضح برای آدامز وجود دارد تا روی پالمر فشار بیاورد و این همان چیزی است که زنجیره‌ی دفاعی پنج‌نفره را مؤثر می‌کند — توانایی تیم در سیال بودن بدون توپ (fluid off the ball) و انتقال بین آرایش‌های مختلف:

  • از یک آرایش پرس فعال مثل ۴-۳-۳ (۴–۳–۳)

  • به دفاع فشرده و عددی بدون تداخل وظایف (۵–۳–۲)

  • تنها با استفاده از وظایف ساده‌ی نفر به نفر (man-to-man duty)

  • و درک تاکتیکی جمعی که حول محور عملکرد یک بازیکن (آدامز) می‌چرخد

ناتینگهام فارست (Nottingham Forest):

در پایان، باید گفت که ناتینگهام فارست تحت هدایت نونو اسپریتو سانتو (Nuno Espírito Santo) در این فصل یکی از شگفتی‌های لیگ بوده است. نکته‌ی شگفت‌انگیزتر این است که آن‌ها با کمترین میانگین مالکیت توپ (lowest average possession) در فصل ۲۵–۲۰۲۴ لیگ برتر به چنین موفقیتی رسیده‌اند.

گرچه موفقیت آن‌ها صرفاً به استفاده از زنجیره‌ی دفاعی پنج‌نفره (Back 5 Chain) محدود نمی‌شود، اما این سیستم یکی از بهترین جنبه‌های ساختار دفاعی آن‌هاست و به‌خوبی باعث شده تیم‌های حریف در خلق موقعیت دچار سردرگمی شوند.

زنجیره‌ی دفاعی فارست مقابل آرسنال — جنبه‌ی منفی

در بازی مقابل آرسنال، جنبه‌های مثبت و منفی این ساختار نمایان شد. ابتدا بخش منفی: در طول بازی، ریکاردو کالافیوری (Riccardo Calafiori) نقش بازیکن آزاد (spare man) را داشت — او مدام حرکاتی غیرقابل پیش‌بینی انجام می‌داد؛ به درون زمین می‌زد، به کناره‌ها می‌رفت، و بین حرکات هم‌پوشانی (overlapping) و ضد هم‌پوشانی (underlapping) جابه‌جا می‌شد.

این حرکات باعث ایجاد مشکل بزرگی برای اولا آینا (Ola Aina) و کالوم هادسون-اودوی (Callum Hudson-Odoi) شد؛ زیرا آن‌ها نمی‌دانستند مسئول پوشش چه کسی هستند: وینگر چپ یا بازیکن در نیم‌فضای چپ (left-half space). به دلیل موقعیت منفعل هادسون-اودوی، آینا وارد خط میانی نشد تا روی کالافیوری فشار بیاورد — کاری که احتمالاً باید انجام می‌داد.

این موقعیت، بزرگ‌ترین فرصت گلزنی آرسنال در طول بازی را خلق کرد که ضربه‌شان به تیرک دروازه برخورد کرد. اما بعد از این صحنه، هادسون-اودوی و آینا سبک دفاعی خود در سمت چپ زمین را به‌طور کامل تغییر دادند و رویکردی فعالانه در پیش گرفتند.

زنجیره‌ی دفاعی فارست — عملکرد موفق در نیمه‌ی دوم

سپس می‌رسیم به جایی که فارست توانست با استفاده درست از زنجیره‌ی دفاعی، مالکیت توپ آرسنال را محدود کند. موقعیت یوریِن تیمبر (Jurrien Timber) در این صحنه بسیار عقب‌تر از کالافیوری است و بنابراین موقعیت‌های مرجعی که برای بازیکنانی مانند الانگا (Elanga) و هادسون-اودوی (Hudson-Odoi) تعریف شده، کاملاً متفاوت است.

میکل مرینو (Mikel Merino) از خط مرکزی جدا شده اما چون در بین خطوط بازیکن محوری وجود ندارد، برای فارست مشکلی ایجاد نمی‌کند.

در چند ثانیه‌ی بعد می‌بینیم که الانگا و هادسون-اودوی بازیکنان جناحی خود را تا کناره‌های بلوک دفاعی دنبال کرده‌اند و زنجیره‌ای از ۵ یا حتی ۶ بازیکن در ساختار دفاعی فارست شکل گرفته است.

نتیجه‌گیری

به باور من، پتانسیل بسیار بزرگی برای تیم‌هایی وجود دارد که می‌توانند این ایده‌ها را آموزش دهند و به اجرا بگذارند: اینکه بتوانند در وضعیت‌های دفاعی پایدار (settled defence) ساختاری دفاعی با پنج نفر ایجاد کنند و سپس با درک و هماهنگی (synergy) موجود در هسته‌ی تیم، به‌راحتی به آرایش فشرده‌ی پرسینگ طبیعی خود بازگردند — تنها با اتکا به اعتماد متقابل میان بازیکنانی که وظایف نفر به نفر (man-to-man roles) را با اطمینان و کیفیت انجام می‌دهند.

یکی از نکاتی که در جریان تحقیقات برای این مقاله به آن پی بردم، این بود که آرایش‌ها (formations) در واقع چیزی جز چینشی عددی نیستند. با وجود بحث‌های گسترده درباره‌ی «غیربهینه بودن» برخی از آرایش‌ها، من معتقدم تمام مربیان در پی آن هستند که بازیکنان بیشتری را نسبت به حریف در مناطق کلیدی زمین مستقر کنند.

بنابراین، آنچه اهمیت بیشتری دارد، پروفایلینگ و تعریف نقش برای بازیکنان است، نه صرفاً خود آرایش. بازیکنان مدرن به دلیل استفاده از نقش‌های پیشرفته و ترکیبی (advanced & hybrid roles) به‌شدت در طول بازی جا‌به‌جا می‌شوند. به همین دلیل، مهارت‌های آنان باید بسیار متنوع و چندوجهی باشد. همان بازیکنانی که وظیفه دارند با پوشش بازیکن آزاد (spare man) مانع از گل خوردن شوند، در عین حال باید گل بزنند یا پاس گل بدهند. این، سطح پیچیدگی و اهمیت نقش‌های ترکیبی را نشان می‌دهد.

گراهام پاتر (Graham Potter):
«ما آرایش را به‌عنوان هدف نهایی نمی‌بینیم. برای ما مهم است که تیم چگونه بازی می‌کند. تیم باید، صرف‌نظر از آرایش، به‌طور پیوسته و هماهنگ عمل کند. مسئله در نهایت مربوط به بازیکنان است: اینکه چطور می‌خواهید به حریف حمله کنید، و چطور می‌خواهید مقابل او دفاع کنید. امیدواریم عناصر اصلی تیم ثابت بمانند، حتی اگر شکل ظاهری تیم تغییر کند.»

بسیاری از تیم‌هایی که در مثال‌های بالا بررسی کردیم، در سطح نخبگانی مالکیت توپ ندارند. در واقع، تنها برایتون (Brighton) و آستون ویلا (Aston Villa) در فصل ۲۵–۲۰۲۴ لیگ برتر به‌طور متوسط مالکیت بالای ۵۰٪ داشته‌اند. بنابراین، جای تعجب ندارد که استفاده از زنجیره‌ی دفاعی پنج‌نفره، روشی فعالانه برای دفاع از فضا (defending space proactively) محسوب شود.

از دید من، ما در حال مشاهده‌ی نوعی تغییر بنیادین در فوتبال مدرن هستیم — بازی‌ای که اکنون تماماً بر بستن، محدود کردن و بهره‌برداری از فضاها متمرکز شده است.

امروزه ساختار تیمی بیش از پیش در جهت تطابق با حریف (structural mirroring) تنظیم می‌شود: تطابق دفاعی ۵ نفره در برابر خط حمله‌ی ۵ نفره‌ی حریف، بدون قربانی کردن توان تهاجمی خود و بدون قرار گرفتن بازیکنان غیرتخصصی در مناطق کلیدی.

زنجیره‌ی دفاعی پنج‌نفره (Back 5 Chain) به تیم شما این امکان را می‌دهد که تمام این وجوه تاکتیکی را در بالاترین سطح اجرا کند — در صورت داشتن بازیکنان مناسب و دستورالعمل‌های مشخص تاکتیکی:

  • می‌توانید در عمق دفاع کنید و هر پنج مسیر تهاجمی را پوشش دهید (۵ lanes)

  • می‌توانید در فاز انتقال به جلو، به آرایش پرسینگ خود بازگردید

  • می‌توانید مقابل تیم‌هایی که پنج بازیکن را در خط آخر قرار می‌دهند (که امروزه بسیار رایج شده)، به‌خوبی مقاومت کنید

  • در عین حال، بازیکنانی چون مینته (Minteh)، فیلوژین (Philogene)، بیلی (Bailey)، الانگا (Elanga)، هادسون-اودوی (Hudson-Odoi) و آدامز (Adams) با وجود ایفای نقش دفاعی، ذات تهاجمی خود را حفظ کرده و اتوماسیون‌های هجومی را به‌کار می‌گیرند.

تطبیق تاکتیکی دقیق با حرکات بازیکن آزاد

اما باز هم کالافیوری از خط حمله جدا می‌شود تا توپ را در فضای آزاد دریافت کند. با این حال، این بار آینا و هادسون-اودوی به هماهنگی رسیده‌اند — اگر آینا بخواهد از بلوک دفاعی خارج شده و فشار وارد کند، ساختار دفاعی همچنان حفظ می‌شود.

در این وضعیت، با توجه به نقاط مرجع دفاعی (reference points)، آینا آزادی دارد که با بازیکن خود (کالافیوری) جلو برود، در حالی که اطمینان دارد هادسون-اودوی و الانگا، زنجیره‌ی دفاعی را حفظ می‌کنند.

این مسئله نشان می‌دهد که مهم نیست آرایش اولیه تیم چیست؛ آن‌ها یک خط دفاعی فشرده‌ی ۵ نفره، خط میانی ۴ نفره‌ی فشرده و مهاجمی در جلو دارند که ساختاری آینه‌ای در برابر آرایش تهاجمی ۳-۲-۵ آرسنال ایجاد کرده است.

نتیجه چه شد؟ آرسنال تنها توانست چند شوت کم‌دقت از راه دور بزند (pop shots) و نهایتاً قلمرو و مالکیت توپ را به ناتینگهام فارست واگذار کرد.

منبع: HTO

ترجمه: محمد نوپسند

پاسخی بگذارید