متاسفانه فوتبال ما از فقر تاکتیکی رنج می‌برد؛ شیوه تمرینات و تاکتیک های اتخاذ شده از سوی مربیان داخلی در اکثر موارد منسوخ بوده و مدرن نمی‌باشد. فوتبال ایران از نظر استعداد و پتانسیل در سطح بالایی قرار دارد ولی یکی از مهم ترین فاکتورها در فوتبال شکوفایی استعداد و توانایی بالقوه بازیکنان در سطوح بالاست. در این مقاله سعی می‌کنیم نگاهی فنی و تاکتیکی به مشکلات بزرگ فوتبال ایران داشته باشیم.

فاصله زیاد بین خط دفاع و خط پرس

یکی از مشکلات بزرگ فوتبال ایران و خصوصا لیگ داخلی، استفاده نادرست از اصل فشردگی است.

توضیح ساده اصل فشردگی یعنی عرض یا طول تیم در مکان‌هایی مشخص فشرده شود. به بیان ساده‌تر، اتلتیکو با آرایش ۴-۴-۲ خود اصل فشردگی را در زمین خودی به صورت طولی رعایت می‌کند. یعنی زمانی که آن‌ها می‌خواهند دفاع کنند، به زمین خودی می‌روند و فاصله دو مهاجم و چهارمین مدافع آن‌ها – اولین و آخرین بازیکن‌شان – کمتر از ۲۵ متر می‌شود.

ناپولی مائوریتزیو ساری نیز ۴-۳-۳ را نیمه‌زمین و به صورت طولی انجام می‌داد. لیورپول کلوپ نیز در زمان فول‌پرس در زمین حریف با آرایش‌های ۴-۳-۳ و ۴-۵-۱ خطی، اصل فشردگی را به صورت طولی انجام می‌دهد.

هدف از انجام این کار، کوچک کردن زمین برای حریف و تخریب بازیسازی (build up) آن‌ها است. یعنی بر خلاف لیگ ایران، در فوتبال نخبه‌ها و برتر روز دنیا معمولا بسته بازی کردن و ایجاد فشردگی به صورت صحیح در دستور کار است.

کلوپ در دورتموند در مصاحبه‌ای گفته بود:

“من هرگاه احساس خطر می کنم، تیم مقابل را در زمین حریف به‌صورت فشرده، پیوسته و پرفشار پرس می‌کنم. “

لیورپول، قهرمان سال گذشته اروپا، قطعا بهترین تیم اروپا از نظر ستاره نبود. ولی آن‌ها با تئوری فوق در بسیاری از بازی‌ها خطرناک ظاهر شدند. سال گذشته وقتی آن‌ها در ورزشگاه اتحاد در گوشه رینگ قرار داشتند، منچسترسیتی (تاکتیکی‌ترین تیم سال) به شدت آن‌ها را تحت فشار قرار می‌داد، کلوپ در نیمه دوم بازی اصل فشردگی را در نیمه زمین را همراه با پرس شدید و حملات سریع را در دستور کار قرار داد. یعنی برخلاف اکثر مربی‌های داخلی ما، به جای این که به صورت غریضی به یک سوم دفاعی خود برود و عنان کار را به سیتی واگذار کند، تصمیم گرفت با فشردگی زمین را برای سیتی کوچک کند. به طوری‌که فاصله فیرمینو -مهاجم نوک- و فن‌دایک -مدافع مرکزی- در بعضی صحنه‌ها کمتر از ۲۰ متر می‌شد.

متاسفانه سبک فوتبالی که ما امروز در لیگ برتر مشاهده می‌کنیم همانند باقی فاکتورهای زندگی در ایران منسوخ شده و قدیمی است، گاهی طول دفاعی تیم‌ها به ۵۰ الی ۷۰ نیز متر می‌رسد. (اتفاق و سبک فوتبالی که در ۵۰ الی ۶۰ میلادی برای فوتبال رخ می‌داد.)

پرسپولیس به سادگی کلین‌شیت می‌کند چون می‌تواند اصل فشردگی را نه در حد استانداردهای جهانی – ۲۵ متر – ولی قابل‌قبول رعایت کند.

هر قدر که بازیکنان در دفاع به یکدیگر نزدیک‌تر باشند دوندگی مفید آن‌ها کمتر می‌شود. در نتیجه انرژی بیشتری در ۱۵ دقیقه اخر بازی خواهند داشت. پس اگر شما مربی هستید و می‌خواهید احتیاط کنید، سعی کنید نه به صورت کلیشه‌ای و احمقانه، بلکه دور از دروازه خودی، توده‌ای ۲۵ الی ۴۰ متری از بازیکنان با آرایش مناسب و شعاع حرکتی صحیح به وجود آورید و تیم حریف را در همان فضا تحت فشار بگذارید و دفاع کنید.

سرعت و تعداد پایین پاس در بیلدآپ

مهم‌ترین و اصلی‌ترین فاکتور در بازیسازی، سرعت است. به طوری که دفاع کردن در مقابل تیم‌هایی که سریع هستند بسیار سخت است.

متاسفانه معمولا وقتی صحبت از سرعت می‌شود، تفکرات منسوخ رایج ایرانی معطوف به سرعت و شتاب فیزیکی و فردی می‌گردد. سرعت در تصمیم‌گیری، سرعت فیزیکی و سرعت انجام عمل، مهم‌ترین فاکتورهای ذهنی یک فوتبالیست مدرن و امروزی است. برای مثال ماتیچ در مقوله‌ی سرعت بسیار سریع‌تر از خدیرا و امره چان است. چون بازی‌سازی او به بازی تیم سرعت داده و می‌تواند با چند پاس تک‌ضرب و سریع، ضرب‌آهنگ و ریتم بازی تیم را افزایش دهد. (سرعت ذر تصمیم‌گیری)

واضح است که هر تیمی که بتواند سریع‌تر – چه با تعداد پاس زیاد و چه کم – به دروازه حریف برسد و خلق موقعیت کند، از بازیسازی بهتری برخوردار است. اما چرا در لیگ ایران بازی‌ها بسیار کُند و ایستا و کم‌موقعیت است؟

یکی از اصلی‌ترین ذلایل این است که چون سرعت پاس‌ها بسیار آرام بوده و ضمنا بازیکن انتخاب شده برای ارسال پاس، بازیکن ساده‌تری برای پاس دادن است، تیم حریف به راحتی دست تیم خودی را در بازیسازی می‌‌خواند و می‌تواند بازی آن‌ها را پیش‌بینی کند. درنتیجه اگر پاس‌ها سریع و محکم‌تر باشد و بازیکنان در تمرینات به ارسال پاس‌های کلیدی خو گرفته باشند، تیم خودی در بازیسازی بهتر عمل می‌کند پس تیم خودی می‌تواند بهتر خلق موقعیت کند. در این حالت فوتبال حداقل برای بینندگان و هواداران آن نیز جذاب‌تر جلوه خواهد داد.
تا زمانی که فوتبالیست‌ها از فوتبال بازی کردن خود لذت نبرند، هوادران نیز لذت نخواهند برد.

فاصله زیاد بین لاین دفاع و خط هافبک (فاصله زیاد طول تیم)

یکی از کلیدی‌ترین مشکلات فوتبال ایران، عدم تعهد کامل به یک فلسفه و تئوری است. برای مثال اگر شما قرار است رانندگی کنید باید از هر چهار دست و پای خود استفاده کنید. نمی‌توان فقط با پای راست رانندگی کرد. در فوتبال نیز چنین است. نمی‌شود پرس را فقط با مهاجمین انجام داد و یا نمی‌شود بدون اصل حمایت فوتبال مالکیتی بازی کرد.

متاسفانه فوتبال ایران از نظر فنی در مرز خطرناکی مابین فوتبال کلاسیک ایرانی و فوتبال مدرن اروپا قرار دارد. فوتبالی که نه به سبک اصیل خود –یعنی توپ‌های بلند و فوتبال انتقالی و انفجاری– پایبند است و نه در آن پرس، فوتبال پوزیسیونی و ضدحملات صحیح دیده می‌شود. فوتبال ما متاسفانه چیزی بین دو اصل فوق بوده و پر از تناقض است.

در تیم‌هایی که در لیگ ایران پرس از نیمه و پرس از دروازه حریف در دستور کارشان هست، معمولا دیده می شود که حد فاصل بین شش بازیکن جلوی زمین با خط دفاعی بسیار زیاد است. به همین دلیل است که این تفکر مدرن و امروزی با توپ بلند –و به اصطلاح بزن زیرش– به خوبی خنثی شده و ثمربخش نخواهد بود. برای انجام فول پرس شما باید لاین دفاع خود –آخرین بازیکنان در خط دفاعی– را تا جایی که ممکن است به خط هافبک خود نزدیک کنید. در این حالت توپ‌های هوایی و مرده حریف راحت‌تر دفع می‌شود و از همه مهم‌تر ضربات سوم –یا توپ دوم– معمولا به هافبک‌های‌دفاعی شما خواهد رسید نه به هافبک‌های تهاجمی حریف.

پس اگر قرار است مدرن و امروزی باشید و می‌خواهید تیم حریف را واقعا تحت فشار گذارید، باید با شهامت، شجاعت و هوش تاکتیکی بالا تمام قواعد این اصل را رعایت کنید.

ترس از حملات پرتعداد

آیا به نظر شما افراذی مانند کلوپ، پوچتینو و گواردیولا احمق هستند که در اکثر بازی‌ها با هفت الی هشت نفر خیمه کامل زده و بسیار دور از دروازه خودی مشغول به حمله کردن هستند؟
آیا پرسپولیس برانکو نمی‌تواند با تعداد نفرات کم و همانند باقی تیم‌ها به صورت منسوخ با سه الی پنج نفر حمله کند؟

پاسخ واضح است. شما باید بتوانید فوتبال خود را دیکته کرده و بازی را به شیوه خودتان کنترل کنید. قطعا پپ قبل از اینکه از تیمش بخواهد که با هشت نفر در زمین حریف بازیسازی کنند، می‌داند که تیم حریف می‌تواند در صورت لو رفتن توپ در مکان‌های حساس زمین برای او دردسرساز شود. اما با تمام این تفاسیر می‌داند که اگر بخواهد صاحب زمین بازی باشد باید با تمام بازیکنان حمله کند و اگر خوب پاسکاری کند، تیم حریف باید با تعداد نفرات زیاد دفاع کند. درنتیجه این پپ است که مربی غالب زمین خواهد بود.

چرا تیم‌های ایرانی باید با تفکرات منسوخ فوتبالی که متعلق به دهه ۵۰ الی ۶۰ میلادی است، با طول دادن به زمین و نگه‌داشتن دو الی سه بازیکن در جلوی زمین –که معمولا در کارهای دفاعی مشارکت نمی‌کنند– فوتبال بازی کردن را هم برای خود، هم برای تیم حریف و هم برای بیننده و هوادار سخت کنند؟

اگر تیمی از لیگ برتر ایران در مقابل تیمی معمولی از بوندس لیگا سه حاضر شود –که هر دو از استعدادها و توان مالی برابر برخوردار هستند در این سطح– قطعا در اکثر مواقع تیم ضعیف آلمانی به راحتی تیم سطح اول ایرانی را خواهد برد. چون آن‌ها به خوبی می‌دانند که پادزهر فلسفه‌های رایج و جاری فوتبال ایران چیست. اگر بر فرض تیم ایرانی وینگرهای خود را همیشه جلو نگه دارد، تیم آلمانی برخلاف دیگر تیم‌های ایرانی، مدافعین کناری خود را نفوذ می‌دهد تا بتواند از فضای بسیار عالی پشت آن‌ها نهایت استفاده را ببرد. در نتیجه برتری عددی در کناره‌ها به سود تیم ضعیف آلمانی خواهد بود.

شعار فوتبال مدرن واضح است: همه نزدیک به یکدیگر دفاع و نزدیک به یکدیگر حمله خواهیم کرد.

نویسنده: محمد نوپسند
کاری از گروه فنی آنالیز تاکتیکی