از فوتبونات تا هلیکس، چرا هوفنهایم نوآورترین باشگاه فوتبال دنیاست؟

نام هوفنهایم مدت‌هاست که هم‌ردیف کلمه‌ی نوآوری قرار گرفته است. آن‌ها به همراه رقیب بوندسلیگایی خود، بروسیا دورتموند، فوتبونات را (یک ابزار تمرینی فوق‌العاده پیشرفته که به منظور شناسایی و ارتقای مهارت‌های بازیکنان ، توپ را در فاصله‌ها و با سرعت‌های مختلف به صورت متوالی به سمت بازیکنان پرتاب می‌کند) به جهانیان معرفی کردند.

بر خلاف دورتموندی‌ها، هوفنهایم با سرمایه‌گذاری بر روی هِلیکس(یک منبع بازی که مهارت‌های شناختی بازیکنان را در یک محیط همه‌جانبه ارزیابی می‌کند) قدمی رو به جلوتر برداشت.هوفنهایم باشگاهی است که به منظور کمک به افزایش حواس، دروازه‌بانانش را با استفاده از عینک‌های سه بعدی تمرین داده است.

به نظر می‌رسد که همه در فوتبال شیفته‌ی ایده‌های آنان هستند.

پروفسور جان مِیِر در مصاحبه با اسکای اسپورتس می‌گوید:

گاهی اوقات ما بیشتر به موزه شبیه هستیم تا یک آزمایشگاه تحقیقاتی. مردم به ما نگاه می‌کنند و منتظر حرکت بعدی ما هستند.

مِیِر، روانشناس ورزشی طولانی مدت باشگاه، به مدت سیزده سال با این باشگاه همکاری کرده است و اکنون سرپرستی آزمایشگاه تحقیقاتی “تی اس جی” را -که در کنار زمین تمرین هوفنهایم قرار دارد- بر عهده گرفته است.

او به این سوال که “حرکت بعدی آن‌ها چیست اینگونه پاسخ داده است:

یک هلیکس جدید و بهبود یافته که امید است تاثیر بسیار بیشتری بر فوتبال داشته باشد.

او با هیجان ادامه می‌دهد: “هلیکس جدید همین‌جا است، ما آن را سه هفته قبل از شروع همه‌گیری ویروس کرونا دریافت کردیم، این واقعا جدید است. هنوز هیچ روزنامه یا مجله‌ای درباره‌ی آن ننوشته است.”

هلیکس دقیقا چیست؟

بازیکنان وارد فضایی می‌شوند که دیواره‌های آن را صفحه نمایش‌های غول پیکر پوشانده‌اند. فوتبالی در کار نیست. این بازی برای ارزیابی و بهبود پاسخ‌های شناختی به محرک‌های خاص طراحی شده است؛ برای مثال، ردیابی یک تصویر در میان عوامل مختلف حواس‌پرتی.
هدف، تمرین دادن مغز بازیکنان است.

میر توضیح می‌دهد:

“در هلیکس جدید ما یک محیط ۳۶۰ درجه داریم. برای بسیاری از مردم این سوال به وجود می‌آید که چرا ما از عینک‌های شبیه ساز واقعیت استفاده نمی‌کنیم؟ در واقع در یک محیط ۳۶۰ درجه شما بسیار بیشتر از دید محیطی خود استفاده می‌کنید، به همین دلیل شرایط بسیار نزدیک‌تری به زمین فوتبال را تجربه خواهید کرد.”

“در صحنه‌ی هلیکس قبلی فقط یک بازی نصب شده بود. اکنون ۶ بازی نصب شده داریم. ما آن‌ها را مینی‌گیمز نام‌گذاری کرده‌ایم. حتی یکی از آن‌ها یک بازی فانتزی است که توسط یک شرکت خارجی طراحی شده است.”

“ایده‌ی هلیکس در واقع ایجاد یک محیط بسیار انگیزه‌دهنده است. در این محیط، باید برای همه‌ی افراد اوقات خوشی فراهم شود. از آن‌جا که هلیکس یک محیط بازی جذاب و جالب است، سازگاری افراد نیز در آن بسیار بالا است. شما به آن‌جا می‌روید و بازی می‌کنید، در حالیکه روحتان هم خبر ندارد که در حال یادگیری وظایف اجرایی خود هستید.”

“ما به تازگی آزمایش‌های اولیه را انجام دادیم و بازیکنان به شدت تحت تاثیر قرار گرفتند. هلیکس قدیمی خوب بود، اما بعد از گذشت پنج دقیقه کمی کسل کننده می‌شد. در هلیکس جدید با بازی‌هایی که افزوده شده اوضاع فرق کرده است. شما بعد از بیست دقیقه به آن‌ها می‌گویید که وقتشان تمام شده است و آن‌ها فقط می‌خواهند که ادامه دهند.”

برای میر، داشتن این سطح از دسترسی به بازیکنان تقریبا بی‌سابقه است. دو دهه‌ی قبل، زمانی که برای تبدیل شدن به یک روانشناس ورزشی برنامه‌ریزی می‌کرد، حتی والدین خود او نیز با این عقیده که هیچ تقاضایی برای چنین نقشی وجود ندارد اورا دلسرد کرده بودند. البته که در آن زمان آن‌ها حق داشته‌اند.

“در ابتدا مردم می‌پرسیدند که این مرد دقیقا چه کاری انجام می‌دهد؟ هیچ‌کس به روانشناسان ورزشی احتیاج نداشت. اما اکنون این تقریبا پذیرفته شده است که بازیکنان برای مقابله با استرس به کمک نیاز دارند.”

آنچه ما در اینجا انجام می‌دهیم از آن نیز فراتر است. این یک فعالیت تشخیصی و توسعه فناوری برای کمک به آن‌ها است. من فرصت انجام این تحقیق را پیداکرده‌ام و این یک هدیه بزرگ است. این واقعا فوق‌العاده است.

میر واقعا خوش‌شانس بوده که در هوفنهایم، باشگاهی با چنین چشم‌انداز منحصر به فردی، جایگاهی پیدا کرده است. رالف رانگنیک (مربی،مدیر و بازیکن پیشین آلمانی) نه تنها این تیم را در صعود به بوندسلیگا برای اولین بار در سال ۲۰۰۸ هدایت کرد، بلکه او پیشگام یک رویکرد بازتر و آزادانه‌تر در بازی‌ها بود.

برنارد پیترز –مدیر ورزشی باشگاه در آن زمان- که خودش در گذشته یک بازیکن حرفه‌ای هاکی بوده استنیز از ذهنیت مشابهی برخوردار بود و هر دوی آن‌ها نیاز به دریافت ایده از حوزه‌های غیر فوتبالی را به رسمیت می‌شناختند.

میر معتقد است:
“برای سال‌ها، شما تنها در صورتی می‌توانستید در فوتبال شغل پیدا کنید که عضوی از همان دنیا (دنیای فوتبال) باشید.”

“این رالف رانگنیک بود که شروع به استفاده از کارشناسان سایر ورزش‌ها کرد. اکنون در هوفنهایم ما درک می‌کنیم که اگر با سایر متخصصان همکاری کنید، راه‌حل‌های بیشتری پیدا خواهید کرد.”

“برای مثال، این یک سوال بزرگ برای من بود که آیا امکان تشخیص و یا پیش‌بینی برای بازیکنی که توانایی انتقال از تیم زیر ۱۷ ساله‌ها به تیم زیر ۱۹ ساله‌ها را داشته باشد وجود دارد یا خیر؟”

“هیچ‌کس در فوتبال پاسخ این سوال را نمی‌دانست، ولی ما به هرحال داده‌ها را جمع‌آوری کردیم و همین سوال را از یک متخصص علم داده‌ها پرسیدیم. او پاسخ داد که این مشکل بزرگی نیست. او می‌تواند این کار را یک‌شبه انجام دهد. این واقعا جالب بود. یک سوال بزرگ بلافاصله توسط یک متخصص در حوزه‌ای غیر فوتبالی حل شد؛ در حالی که قبل از آن کسی از او چنین سوالی را نپرسیده بود.”

میر می‌گوید: “چالش حل مشکل واقعی‌سازی بود که هوفنهایم را در مسیر ساخت هلیکس قرار داد. مهم است که بگوییم این ایده‌ی من نبود.”

“این سوال (تقاضا) از درون زمین فوتبال نشات گرفته بود. یک مربی به من گفت داده‌هایی را در گزارش‌های فیفا دیده است که بر سریع و سریع‌تر شدن این بازی دلالت داشته‌اند. او از من –یک روانشناس- پرسید که آیا می‌شود کاری کرد که بازیکنان در ذهن خودشان سریع‌تر باشند؟ به او گفتم که هیچ ایده‌ای ندارم. اما این علم است. اگر شما چیزی را نمی‌دانید پس شروع به تحقیق می‌کنید.”

“اولین چیزی که باید می‌فهمیدیم این بود که آیا درست است که بازی سریع‌تر می‌شود؟ داده‌های بسیار زیادی وجود دارد که این قضیه را تایید می‌کنند. دومین چیز این بود که مشخص کنیم آیا تفاوتی در سرعت پردازش اطلاعات در سطح حرفه‌ای وجود دارد؟”

“اگر ۳۰۰ تا ۴۰۰ آزمایش انجام دهید می‌بینید که برخی از بازیکنان واقعا سریع‌تر هستند. میانگین زمان واکنش در برخی از بازیکنان ۰.۵ ثانیه است و در دیگر بازیکنان تا ۰.۸ ثانیه افزایش پیدا می‌کند. بنابراین بعضی از افراد سریع‌تر و بعضی کندتر هستند. اگر تفاوت وجود دارد پس چطور می‌توان آن را ارتقا داد؟”

“ما به یک مرکز توان‌بخشی مراجعه کردیم که با افراد آسیب‌دیده از لحاظ ذهنی کار می‌کرد تا آن‌ها را پس از سکته یا ضربه مغزی به جامعه بازگرداند. آن‌ها با ایده‌ی یکبازی که توسط آدام گازِلی (عصب پژوه) از فلوریدای آمریکا ابداع شده بود کار می‌کردند. ایده‌ی او در واقع استفاده از بازی‌ها برای کمک به افراد مسن به منظور تسریع فعالیت ذهنی آنان بود.”

“اگر این ایده در افراد ناتوان و آسیب‌دیده موثر بود، پس باید در بازیکنان ما نیز تاثیر گذاشته و آنان را سریع‌تر کند. این آغاز ماجرا بود.”

آیا این کار موثر است؟ آیا هلیکس واقعا قرار است ورزشکاران را بهتر کند؟

به گفته‌ی میر، شک و تردید اجتناب‌ناپذیر است، اما او هیچ دلیلی نمی‌بیند که چرا بهبود شناختی باید به گونه‌ای متفاوت از سایر جنبه‌های برنامه‌ی آموزشی بازیکن -چه از نظر فیزیکی، فنی و یا تاکتیکی- در نظر گرفته شود؟

او توضیح می‌دهد: “اکنون شاهد نوآوری‌های بسیاری هستیم. دستگاه‌های ردیابی وجود دارد که به شما نشان می‌دهد یک بازیکن چقدر سریع و تا چه حدی در حال دویدن است. ما می‌توانیم تعداد تکل‌ها و پاس‌هایی را که یک بازیکن می‌دهد بررسی کنیم. ولی هیچ‌یک از این داده‌ها نمی‌تواند موفقیت را در فوتبال توضیح دهد، به این دلیل که هیچ اطلاعاتی درباره‌ی اتفاقاتی که درون یک بازیکن رخ می‌دهد وجود ندارد.”

“این که یک بازیکن سرعت زیادی در هنگام دویدن ندارد و یا مسافت‌های طولانی را نمی‌دود، می‌تواند دلایل جسمی داشته باشد، اما همچنین می‌تواند دلایل شناختی نیز داشته باشد. شاید او با تمام سرعت دویدن را درک نکرده است و یا شاید او بیش از آن کند بوده است که بتواند برای ادامه دادن به دویدن داده‌ها را پردازش کند.”

“تشخیص‌های ما در هلیکس می‌تواند مبنایی برای توسعه‌ی فردی بهینه باشد.”

“من فکر نمی‌کنم که شما بتوانید به طور مستقیم نشان دهید که پیشرفت در صحنه‌ی هلیکس آن‌ها را به بازیکنان بهتری در زمین فوتبال تبدیل خواهد کرد، اما بحث من همیشه این است که تا زمانی که تمرین در سالن‌های ورزشی برای یک بازیکن مفید است، پس یک محیط آموزش شناختی نیز باید موثر باشد. من نمی‌دانم چقدر آن‌ها را بهتر خواهیم کرد، اما حتی اگر فقط چند درصد باشد، پس ما باید این کار را انجام بدهیم.”

کاربردهای بالقوه‌ی هلیکسفراتر از بهبود عملکرد فوتبالیست‌ها خواهد بود. در حقیقت، این احتمالات در هر جای دیگری می‌تواند بسیار قابل توجه باشد.

میر می‌گوید: “ایده‌ی آزمایشگاه تحقیقاتی ما این است که فقط به فوتبال حرفه‌ای فکر نکنیم.”

آزمایشگاه تحقیقاتی ما یک آزمایشگاه ناسودبَر (غیر انتفاعی) است. زیرا ما بر آنیم تا از فوتبال حرفه‌ای ایده بگیریم و در حوزه‌های دیگری از جامعه که ارتباط بیشتری وجود دارد به اجرا بگذاریم. این می‌تواند برای پلیس، ارتش، عملیات‌های امداد و نجات و بهطور کلی در هر حوزه‌ای که نیازمند درک بهتر از آنچه در حال وقوع است و همچنین نیازمند تصمیم‌گیری سریع و صحیح است، مهم باشد.

“ما با پلیس‌ها، پزشکان، کودکان، بیماران سکته مغزی و بیماران سرطانی کار می‌کنیم. اگر ما بتوانیم نشان دهیم که افراد عادی عملکردهای اجرایی خود را بهبود می‌بخشند، یک کار بسیار بزرگ انجام داده‌ایم.”

چیزی که به عنوان یک پروژه‌ی فوتبال شروع شد، برای میر بسیار فراتر رفته است.

“پس از گذشت ۱۳ سال در فوتبال حرفه‌ای، انتقال این راه‌حل‌ها به سایر حوزه‌های جامعه برای من بسیار مهم است و اهداف زیادی در این زمینه وجود دارد.”

هوفنهایم و آزمایشگاه تحقیقاتی آن‌ها در حال تغییر بازی هستند و به نظر می‌رسد که متوقف نخواهند شد.

نویسنده: آدام بیت
مترجم: سید مهدی طباطبایی
کاری از گروه فنی آنالیزتاکتیکی