شنبه شب در دیداری مهم، تاکتیکی و جذاب، شاگردان توخل به مصاف شاگردان برندان راجرز رفتند. در حالی که لسترسیتی جایگاه بهتری در لیگ دارد، اکثر کارشناسان شانس چلسی برای بردن را به خاطر تحول مثبتی که توخل در این تیم ایجاد کرده است، بیشتر می‌دانستند.

همچنین چلسی به فینال لیگ قهرمان هم رسیده است و شاید از حالا هواداران و اعضای این تیم سودای پیروزی در آن بازی برابر سیتی و قهرمانی اروپا را داشته باشند، ولی چلسی در این فینال و گام پیش از آن مسابقه لغزش زیادی نشان داد و در مقابل هوادارانی که توانسته بودند پس از مدت طولانی به استادیوم بیایند، شکست خورد تا لسترسیتی با پیروزی در این بازی پر حادثه اما کم گل، جام قهرمانی را به خانه ببرد.

 

لسترسیتی- فاز دفاع

از آن‌جا که از همان دقایق ابتدایی، چلسی بود که توپ را در کنترل خود داشت و لسترسیتی در فاز دفاع قرار گرفته بود، بیشتر دقایق بازی تاکتیک‌های دفاعی لستر قابل مشاهده بودند. این تیم تنوع زیادی در اجرای تاکتیک‌های دفاعی در این بازی از خود نشان داد.

به علاوه، این که در اجرای آن‌ها هم اکثرا موفق و قابل تحسین عمل می‌کردند. به طور مثال در ۱۵ دقیقه اول بازی که انرژی بازیکنان بالاتر است، بیشتر برای پرس و توپگیری در زمین حریف اقدام می‌کردند.

فاکتورهای مهم و کلیدی در این مدل از پرسینگ لستر، دوندگی بالای واردی و ایهیناچو، دو مهاجم این تیم، اضافه شدن پیستون‌ها به جلو برای تحت فشار قرار دادن بازیکنان کناری حریف، جمع شدن سریع و هماهنگ بازیکنان در یک منطقه و تمرکز بالای سه مدافع عقب زمینشان در دفع پاس‌های بلند و جلوگیری از فرارهای مهاجم سریع چلسی بود.

به این ترتیب که مهاجمان با دوندگی، بازی را به کناره‌ها هدایت می‌کردند، پیستون‌ها جلو می‌آمدند تا فشار بر صاحب توپ در کناره‌ها را بیشتر کنند و اجازه بازی رو به جلو را به چلسی ندهند.

در نهایت با جمع شدن سریع هافبک‌ها و مهاجمان در آن منطقه، فضای حرکت و قدرت تصمیم‌گیری را از بازیکنان چلسی می‌گرفتند. به خصوص در جمع شدن و کم‌کردن فضا بود که بازیکنان لستر عملکرد خوب و هماهنگی از خود نشان می‌دادند.

 

 

عملکرد خوب لستر در دفاع، تنها به پرس در زمین چلسی خلاصه نمی‌شد. پس از گذشت پانزده دقیقه، یعنی یک ششم اول بازی، طراحی تاکتیک لستر برای این شرایط و ذخیره انرژی این بود که پرس توپ را در یک‌سوم میانی انجام دهند و به شکل یارگیری نفربه‌نفر بازی کنند.

هافبک‌های لستر با حرکت سایه‌به‌سایه با هافبک‌های چلسی، زمان صاحب توپ شدن، به آن‌ها اجازه چرخش و بازی رو به جلو را نمی‌دادند.

 

 

همچنین در زمانی که تیم چلسی موفق می‌شد توپ را از فاز اول پرس لستر عبور دهد و توپ را به یک‌سوم هجومی برساند، ایهیناچو و پرز هم عقب‌تر می‌آمدند و به تیلمانس و ان‌دیدی در خط هافبک برای تخریب بازی حریف کمک می‌کردند.

به این ترتیب، یک چینش ۵-۴-۱ بسیار فشرده در خط هافبک شکل می‌گرفت که در جلوگیری از بازیسازی و طراحی حملات چلسی در یک‌سوم هجومی بسیار موثر بود. همچنین سه‌دفاعه بازی کردن لستر هم کمک بزرگی به آن‌ها برای کنترل دو بازیکن خلاق پشت مهاجم چلسی در نیم‌فضاها می‌کرد.

 

لسترسیتی – فاز حمله

در مجموع، بازیکنان لسترسیتی حدودا نصف بازیکنان چلسی پاس دادند که طبق برنامه‌ای که برای بازی داشتند طبیعی است. آن‌ها در این فرصت‌های کمی که برای استفاده از توپ‌ در اختیار داشتند، چندان برنامه‌های متنوعی هم برای خلق موقعیت نداشتند.

نکته قابل توجه در بازی آن‌ها، استفاده خوبشان از پاس‌های بلند است. از ابتدای حضور راجرز در این تیم، این سبک بازی و این مدل حملات در این تیم دیده می‌شوند‌.

به نوعی این سبک در بین بازیکنان به خوبی جا افتاده است و مشخص است که روی این پاس‌ها تمرینات مناسب را انجام می‌دهند. مثلا ان‌دیدی، که او را بیشتر یک هافبک متخصص در امور دفاعی و ماهرتر در زمینه‌هایی مثل تکل و قطع پاس می‌دانیم، در این بازی آمار صد درصد پاس بلند صحیح را از خود به جا گذاشت.

برنامه آن‌ها روی پاس‌های بلند هم ابتدا بر پایه فرارهای پشت دفاع مهاجمان شروع می‌شد که واردی بارها برای استفاده از پاس‌های بلند پشت دفاع به این مناطق استارت زد. در مرحله دوم اگر پاس قطع می‌شد، بازیکنان برای پرس و گرفتن توپ برگشتی اقدام می‌کردند.

نقشه هجومی دیگر لستر هم استفاده از ارسال‌ها بود که بیش از هر چیز در دقایق ابتدایی نیمه دوم از این طریق روی دفاع حریف فشار وارد کردند. چه در جریان بازی و با حرکات آلبرایتون و چه روی ضربات ایستگاهی توانستند برای دقایقی چلسی را تحت فشار قرار دهند.

مورد دیگری که با حضور راجرز همواره در لستر مشهود بوده است، حضور دو مهاجم دونده و یک بازیکن با حمل توپ خوب و سریع پشت سر این دو بوده که در انتقال به حملات، به آن‌ها کمک زیادی می‌کند. حرکات مثلث ایهیناچو، واردی و پرز در ضد حملات هم تا حدودی باعث آزار دفاع چلسی شد.

 

چلسی – فاز دفاع

پرس از جلوی تیم چلسی، کم تعداد اما با شدت مناسبی بود. آن‌ها در پرس از جلو بیشتر به دوندگی و سن پایین‌تر بازیکنانشان برای دوندگی اتکا می‌کردند تا تعداد بالای بازیکن، که باعث می‌شد بتوانند همزمان برتری عددی در عقب زمین را هم به شکل مطلوبی حفظ کنند؛ ولی نکته منفی در فاز دفاع بازی چلسی، سهل انگاری در یک سوم میانی برای پرس بازیکن صاحب توپ بود.

به طوری که فضای لازم برای حرکت و پاس رو به جلو را به بازیکنان لستر می‌دادند. به نوعی اولویت آن‌ها در دفاع، ابتدا پوشش فصاهای عقب زمین و بعد پرس توپ بود.

این دو صحنه نشان می‌دهد که سهل انگاری در این مورد تا چه حد می‌تواند خطرناک باشد. در صحنه اول به بازیکن لستر در یک سوم میانی فضا می‌دهند و به او اجازه می‌دهند با یک پاس بلند به پشت دفاع (نقطه قوت لستر که توضیح داده شد) پایه گذار یک موقعیت خطرناک باشد.

 

 

در صحنه گل لستر هم همین مورد مشاهده می‌شود‌. پس از یک قطع توپ خوب که باعث شروع یک حمله سریع می‌شود، توپ به تیلمانس می‌رسد و جورجینیو به جای گرفتن فضای حرکت و شوت از او، به عقب می‌دود که نتیجه آن هم این گل تماشایی تیلمانس می‌شود.

 

 

چلسی – فاز حمله

بیراه نیست اگر بگوییم توخل چندان انتخاب خوبی برای ترکیب اولیه بازی نداشت. لسترسیتی مثل رئال در بازی برگشت به دنبال پیروزی و زدن گل نبود که بتوان با یک بازی انتقالی سریع به دفاعش ضربه زد؛ بلکه با دفاع سازماندهی شده و فشرده فضاها را از حریفش می‌گیرد.

بنابراین نمی‌توان تنها به بازیکنان سریع تیم برای حمله اکتفا کرد. علاوه بر این، تمام بار خلاقیت تیم روی دوش زیاش و ماونت بود که آن‌ها هم توسط دفاع لستر کنترل شدند.

علاوه بر زیاش، ماونت و ورنر، آلونسو و کانته هم تا حدودی در حملات چلسی تاثیرگدار بودند. آلونسو که میل زیادی برای نفوذ دارد با حرکت در کناره‌ها به بازی عرض می‌داد و این کار باعث باز شدن دفاع فشرده لستر می‌شد که گاهی دو بازیکن پشت مهاجم لستر با بازی خوانی خوبشان روی دست او آندرلپ می‌کردند.

از دقیقه هفتاد به بعد و پس از تغییرات مثبتی که توخل در تیم ایجاد کرد، حملات چلسی زهردارتر و خطرناک‌تر شدند و توانستند دفاع مستحکم لستر را اذیت کنند. توخل دو مهره مهم یعنی چیلول و هاورتز را به بازی فرستاد. در چنین شرایطی هاورتز می‌توانست بسیار اثرگذار باشد.

او بازی تک‌ضرب خوب و جایگیری‌های خوبی هم دارد که در مقابله با دفاع فشرده لستر ویژگی‌های گره‌گشایی بود‌. علاوه بر این، چیلول هم شرکت بیشتری در حملات داشت و بازیکنی تهاجمی‌تر بود.

همچنین شعاع حرکتی جورجینیو که ابتدا ایستاتر و در عقب زمین پخش توپ می‌کرد، تغییر کرد و تا یک‌سوم هجومی جلو آمد. تمام این موارد باعث شدند چلسی حملات خوبی را در بیست دقیقه پایانی بازی انجام دهد ولی این درخشش بازیکنانی مثل سویونجو، اشمایکل و ان‌دیدی در فاز دفاع بود که نگذاشت دست لستر از جام کوتاه بماند.

 

نویسنده: میثاق شفیعی
کاری از گروه فنی آنالیز تاکتیکی