زمانی که به سبک بازی تیم‌های بوندسلیگا نگاه می‌کنیم؛ آرمنیا بیلفلد یکی از نخستین تیم‌هایی است که مورد توجه قرار می‌گیرد. نشان باشگاه آن‌ها دقیقا در کنار بر علامت (سریع و مستقیم) در بالای سمت چپ نمودار قرار دارد. هیچ تیم دیگری به اندازه آرمنیا بیلفلد  طولی و سریع بازی نمی‌کند. آن‌ها توپ را با سرعت ۲.۰ متر بر ثانیه به شکل عمودی به پیش می‌برند این در حالی است که آن‌ها پاس‌های کمی‌ در هر سکانس مالکیت توپ ( پاس‌های مداوم یک تیم تا زمانی که توپ از مالکیت آن خارج شده یا به خارج از زمین برود) (به شکل متوسط ۲.۳) ارسال می‌کنند.

این شکل از بازی توسط دروازبان آن‌ها اشتفان اورتگا مورنو آغاز می‌شود. او در این فصل ۵۳۸ پاس یلند ارسال کرده که ۲۸۰ مورد از آن‌ها به مقصد رسیده است. در این آمار تنها مانویل ریمان از بوخوم (۷۲۶ پاس که ۳۴۱ پاس آن سالم بوده است) توپ‌های بیشتر و سالم تری ارسال کرده است.

 

 

۲۱۵ پاس توسط اورتگا مورنو، به یک سوم پایانی زمین ارسال شده که نشان دهنده تمایل او به بازی بلند و مستقیم است. تنها مدافع کناری تیم کلن، بنو اشمیتز، بیش از تمام بازیکنان لیگ (۲۱۸) پاس به این منطقه ارسال کرده است.

با این رویکرد، منطقی است که مهاجمان آرمنیا بیلفلد باید برای تصاحب بسیاری از توپ‌های هوایی به رقابت بپردازند. در واقع در میان تمام بازیکنان بوندسلیگا با حداقل ۴۵۰ دقیقه بازی، هیچ بازیکنی به اندازه جانی سرا (۱۳.۶) و  فابیان کلوس (۱۳.۳)، مهاجم آرمنیا بیلفلد در هر ۹۰ دقیقه دوئل هوایی نداشته است. با ۶.۴ پیروزی در نبردهای هوایی در هر ۹۰ دقیقه، کلوس یکی از برترین‌های لیگ در این زمینه است (با حداقل ۴۵۰ دقیقه بازی).

 

 

نقطه مقابل سبک بازی تیم آرمنیا بیلفلد، در تیم‌هایی دیده می‌شود که در رده‌های اول و دوم جدول بوندسلیگا قرار دارند. هیچ تیمی‌ در بوندسلیگا آرام تر از بورسیا دورتموند در این فصل (۱.۴۵ متر بر ثانیه) توپ را به پیش نمی‌برد. دورتموند ۵۱ درصد از پاس‌های خود را در نیمه زمین خودی ارسال می‌کند و تنها ۳۱ درصد از پاس‌های این تیم رو به جلو است. تنها بایرن مونیخ به طور میانگین درصد پاس رو به جلوی کمتری (۳۰ درصد) از آن‌ها دارد.

همچنین باواریایی‌ها تنها تیمی‌ هستند که تعداد پاس بیشتری در هر سکانس مالکیت توپ (۴.۰۵ پاس) نسبت به بورسیا دورتموند (۳.۹۷ پاس) داده است. هر دو تیم به دنبال تسلط بر توپ و صبور بودن در هنگام مالکیت توپ هستند. با این حال اگر تنها به ۶ مسابقه گذشته نگاه کنیم تیم دیگری نیز در این رده بندی ظاهر می‌شود و آن لایپزیش است.

از هفته پانزدهم، زمانی که دومنیکو تدسکو به عنوان سرمربی جدید لایپزیگ جانشین جسی مارش شده است؛ تغییر قابل توجهی در سبک بازی این تیم مشاهده می‌شود. لایپزیگ سبک بازی مستقیم و سرعتی (۳۶ درصد پاس‌های رو به جلو) را زیر نظر سرمربی سابق خود به نمایش می‌گذاشت.

 

 

اکنون اما آن‌ها با کنترل و تمرکز در هنگام در اختیار داشتن مالکیت توپ، صبور هستند تا شکافی در خطوط دفاعی تیم حریف ایجاد کنند. آن‌ها فقط ۳۰ درصد پاس‌هایشان رو به جلو بوده و در شش بازی گذشته تحت هدایت تدسکو، لایپزیگ به طور میانگین ۶۱۵ پاس در هر مسابقه ثبت کرده که نزدیک به ۱۰۰ پاس بیشتر از ۱۴ بازی گذشته (۴۹۹ پاس) آن‌ها در لیگ است. از زمان این تغییر، لایپزیگ با ۴.۳ پاس در هر بازه زمانی بیشترین آمار را در این زمینه داشته است.

لایپزیگ زمانی که مالکیت توپ را در اختیار ندارد؛ برخلاف دوره جسی مارش آنچنان به دنبال توپ نرفته و فشار آنچنان سنگینی را اعمال نمی‌کند. در ۱۴ بازی نخست، آن‌ها به طور متوسط ۱۱.۴ مرتبه از دست دادن توپ در هر مسابقه داشتند؛ در حالی که در دوره تدسکو تنها آمار ۹.۸ در هر بازی ثبت شده است.

با این حال اما پرس آن‌ها در مرکز به شکل چشمگیری بهبود یافته است. لایپزیگ توانسته است توپ را نزدیک تر به دروازه حریف بدست بیاورد. ( میانگین ۴۴.۲ متر فاصله از دروازه خودی؛ تنها ماینتس با ۴۴.۳ و بایرن مونیخ با ۴۸.۲ متر در این زمینه بالاتر از آن‌ها قرار دارند.)

پس از تصاحب مجدد توپ، لایپزیگ می‌تواند تصمیم بگیرد که آیا توپ را نگهدارد و آرام حمله کرده و یا به سرعت رو به جلو حرکت کند. این تیم از زمان تغییر مربی خود ۱۲ حمله مستقیم انجام داده است. شکل بازی که از زمین خودی شروع می‌شود و حداقل ۵۰ درصد حرکت رو به دروازه تیم حریف است و با یک ضربه یا لمس نهایی در محوطه جریمه حریف ختم می‌شود. آن‌ها در این زمینه رتبه پنجم را دارند. 

رویکرد جدید لایپزیگ نتیجه بخش بوده است و آن‌ها با کسب ۱۳ امتیاز در این زمان ۴۲ درصد از تمام امتیازات این فصلشان را کسب کرده‌اند. تحت هدایت تدسکو در این بازه زمانی، تنها بایرن مونیخ با کسب ۱۵ امتیاز موفق به کسب امتیاز بیشتری از آن‌ها شده است.

 

 

تیم دیگری که نه تنها با تغییر مربی مواجه شده بلکه تغییر فاحشی را در فلسفه بازی خود تجربه می‌کند؛ کلن است. تحت هدایت استفان بامگارت، تیم کلن اکنون با سرعت بسیار بیشتری نسبت به فصل گذشته بازی می‌کند؛ این در حالی است که تعداد پاس‌های آن‌ها در هر بازه زمانی ثابت مانده است. 

آن‌ها به طور متوسط PPDA=9 را در این فصل ثبت کرده‌اند. این آمار را با فصل ۲۰/۲۱ مقایسه کنید؛ زمانی که آن‌ها PPDA=15 را ثبت کرده بودند. تفاوت کاملا مشخص است. به این ترتیب آن‌ها حملاتشان را در فاصله ۴۴ متری نسبت به دروازه خودشان آغاز می‌کنند در حالی که در فصل گذشته آمار آن‌ها در این زمینه ۴۰.۱ بوده است.

 

 

نتیجه حملات سریع کلن، سانترهای سرعتی و به اصطلاحی تیز توسط آن‌ها به داخل محوطه جریمه حریف است. این تیم به طور متوسط ۱۸ سانتر در هر بازی انجام می‌دهند که منجر به حدود ۴.۵ شوت در هر مسابقه می‌شود. در مجموع این سانترها xg=12.1 در زمانی که کلن به سمت محوطه جریمه ارسال پاس دارد ثبت می‌شود.

تیم اشتفان بامگارت در هر یک از این سه آمار در لیگ صدرنشین است. این نوع از بازی عموما با دوئل‌های هوایی و ضربات سر پایان می‌پذیرد. هیچ یک از تیم‌ها به اندازه کلن در هر بازی موقعیت شوت با ضربه سر (۴ موقعیت) و  امید گلزنی به وسیله ضربه سر ثبت نکرده است (xg=11 با ضربه سر).

 

 

کلن در فصل ۲۱/۲۲ توانسته است ۱۲ گل با ضربه سر به ثمر برساند که از این جهت در صدر این آمار در بوندسلیگا قرار دارد. پرچم دار و محور اصلی این حملات در تیم کلن، آنتونی مودست است که ۹ گل از ۱۲ گل کلن با ضربه سر به وسیله او به ثمر رسیده. در واقع مودست به تنهایی بیش از مجموع تمام بازیکنان هر تیمی‌ به این شکل گلزنی کرده است.

پیاده سازی یک فلسفه، کار ساده ای برای یک مربی نیست اما با اعتماد هیئت مدیره هر چیزی امکان پذیر است. سباستین هونس، مدیر هوفنهایم این موضوع را ثابت می‌کند.

در ابتدا، تیم هوفنهایم متزلزل بود. آن‌ها در هر بازی فقط ۱.۵ بیلدآپ ثبت می‌کردند (بازه زمانی بازی با بیش از ۱۰ پاس که به یک شوت و یا حداقل لمس توپ در محوطه جریمه حریف ختم می‌شود) که از چنین حملاتی تنها دو گل به ثمر می‌رسید. با این حال در این فصل،‌ هافنهایم در هر بازی ۲ بیلدآپ ثبت می‌کند و با ۵ گل از طریق این نوع بازیسازی در صدر این آمار در بین تیم‌های لیگ قرار دارد.

هوینیس توانسته بیش از پیش فلسفه خود را در بازی تیم تثبیت کند و این قابل مشاهده است و این تیم در حال بدست آوردن پاداش آن است. آن‌ها به طور متوسط در هر بازی  سه لمس توپ در محوطه جریمه بیشتر فصل گذشته دارند.

 

 

یکی از سه تیمی‌ که میانگین دوندگی بیشتر در هر بازی نسبت به‌ هافنهایم دارد؛ یونیون برلین (۱۱۸.۳ کیلومتر) است. همانطور که در ماتریس بالا می‌توان مشاهده کرد؛ این باشگاه برلینی، یک تضاد عجیب در آمار خود دارد. آن‌ها با اختلاف کمترین سرعت در هر مسابقه (۲۰۲) را ثبت کرده‌اند. در ۱۸ بازی، آن‌ها سرعت کمتری نسبت به حریفان داشته‌اند که در ۸ مسابقه پیروز، ۷ تساوی و ۳ شکست را بدست آورده‌اند. مسن ترین تیم بوندسلیگا ( میانگین سنی کمی‌ بیش از ۲۹ سال) یا قادر به شتاب گیری نیست و یا عاقلانه انتخاب می‌کنند که با شتاب بازی نکند.

از سوی دیگر، آگزبورگ تنها تیمی‌ است که در بین پنج تیم برتر لیگ از لحاظ سرعت قرار دارد اما در نیمه بالای جدول حضور ندارد. آگزبورگ در این فصل در ۱۵ بازی سرعت بیشتری نسبت به حریف داشته و میانگین ۱.۳ امتیاز در آن مسابقات بدست آورده است. مشکل این تیم اما زمانی است که سرعت کمتری نسبت به حریف ثبت می‌کند و در هر پنج مسابقه یا شکست مواجه شده.

تیم دیگری که توجه بسیاری را به خود جلب کرده؛ آینتراخت فرانکفورت است. در این فصل بوندسلیگا، آینتراخت فرانکفورت دومین تیم از لحاظ میانگین دوندگی و نیز سرعت است. این بیانگر تداوم و ثبات آن‌ها است. توان فیزیکی بسیار خوب این تیم یکی از این دلایل است زیرا از سوی دیگر آن‌ها ۳ گل بعد از دقیقه ۹۰ به ثمر رسانده‌اند که منجر به کسب ۵ امتیاز برای فرانکفورت شده است.

 

 

بایرلورکوزن با سرمربی جدید خود یعنی جرارد سوآنه، دوران موفقی را پشت سر می‌گذارد و در رده سوم جدول قرار دارد. در زیر نظر این مرد سوئیسی، لورکوزن به لطف سرعت برق آسای بازیکنانی مانند جرمی‌ فریمپونگ (ششمین بازیکن سریع بوندسلیگا) و میچل بکر، نفر هشتم این لیست، به دنبال ضربه زدن به حریف با سرعت خود قبل از انجام هر عملی از سوی آن‌ها است.

آن‌ها با تمام توان و قدرت خود در هر مسابقه حاضر می‌شوند. لورکوزن در ۱۵ دقیقه ابتدایی مسابقات ۱۲ گل به ثمر رسانده است. تنها بایرن مونیخ با ۵۵ درصد نسبت به بایر لورکوزن با ۵۰ درصد زمان بیشتری را در مسابقات پیروز بوده است.

 

 

به طور متوسط حریفان لورکوزن، بازی و حملات خود را در فاصله ۴۳.۹ متری از دروازه خود آغاز می‌کنند که دومین رتبه در لیگ پس از هرتابرلین با ۴۵.۷ است. این امر فضای بسیار خوبی را برای ضد حملات سهمگین لورکوزن ایجاد می‌کند. آن‌ها تا به این زمان از فصل ۳۱ شوت از حملات سریع خود زده‌اند که حداقل ۱۳ شوت بیشتر از دومین تیم در این رده بندی است ( بایرن مونیخ ۱۸ شوت).

در تمام فصل گذشته هیچ تیمی‌ موفق نشده است که بیش از ۲۴ شوت از حملات سریع خود داشته باشد. این رویکرد سوآنه باعث شد که لورکوزن در ۲۰ بازی نخست خود در این فصل بوندسلیگا ۴۹ گل به ثمر برساند. یک رکورد جدید باشگاهی تا این مرحله از فصل و تنها ۴ گل کمتر از تمام تعداد گل‌های آن‌ها در کل فصل ۲۰/۲۱ است.

البته که ریسک زیادی در اساس این سبک بازی است. لورکوزن در این فصل دومین تیمی‌ در بوندسلیگا از لحاظ از دست دادن توپ است (۲۱۱ تیم لورکوزن – ۲۱۲ بار هرتا برلین) و لورکوزن پس از چنین موقعیت‌هایی ۴۳ شوت در لیگ دریافت کرده است. به هر حال، لورکوزن ۱۲ امتیاز تا جایگاه قهرمانی در فصل ۲۲-۲۰۲۱ فاصله دارد و در این فصل در سه بازی مختلف برتری با دو گل را از دست داده است که یک بازی بیشتر از مجموع ۴ فصل گذشته آن‌ها است.

 

منبع: The Analyst
مترجم: امیرعباس شریفی
کاری از پروه فنی آنالیز تاکتیکی